راز بقا: گرگ توندرا (Tundra Wolf) که با نام دیگر گرگ توروخان (Turukhan wolf) نیز شناخته میشود، یکی از بزرگترین و مرموزترین زیرگونههای گرگ خاکستری است. این شکارچی باشکوه بومی نواحی بیدرخت توندرا در شمال روسیه و سیبری است و برای بقا در یکی از خشنترین محیطهای زمین تکامل یافته است. پوست ضخیم، استقامت بینظیر و رفتار آرام و محتاطانهاش، او را به نمادی از تابآوری در طبیعت شمالی بدل کرده است.
به گزارش راز بقا، گرگ توندرا در میان بزرگترین زیرگونههای گرگ قرار دارد. نرهای بالغ آن تا ۱۶۰ سانتیمتر طول بدن و ۵۰ تا ۶۰ کیلوگرم وزن دارند. خز او بسیار ضخیم، بلند و نرم است و رنگ آن از خاکستری روشن و سفید کرمی تا بژ نقرهای متغیر است که باعث استتار عالی در میان برفهای بیپایان میشود. لایه زیرین خز، عایقی طبیعی در برابر سرمای تا منفی ۵۰ درجه سانتیگراد است.

پاهای بلند و نیرومندش به او اجازه میدهد روی برف عمیق و زمینهای یخزده با کمترین تلاش حرکت کند. دم پرپشت و ضخیمش هنگام استراحت مانند پتو دور بدنش میپیچد تا گرما را حفظ کند. در مقایسه با گرگهای جنگلی، گوشها و پوزهاش کوتاهتر است تا از اتلاف حرارت جلوگیری شود.
از نظر جغرافیایی، زیستگاه او شامل توندرا و تایگای شمالی روسیه است، بهویژه در شبهجزیره یامال، حوزه رود توروهان، شبهجزیره تایمیر و شمال یاکوتیا. این سرزمینهای پهناور و بیدرخت پناهگاه کمی دارند، اما فضای وسیع و شکار فراوانی برای این شکارچی فراهم میکنند. گرگ توندرا بسیار مهاجر است و برای یافتن شکارهایی، چون گوزن شمالی، گاومسک و خرگوش قطبی صدها کیلومتر جابهجا میشود.

به گزارش راز بقا، بقای گرگ توندرا به شکار گروهی و هماهنگ بستگی دارد. آنها معمولاً در دستههایی متشکل از پنج تا هشت گرگ زندگی میکنند و به جای سرعت، بر همکاری و استقامت تکیه دارند. غذای اصلیشان گوزن شمالی (رِیندیر) است، اما از لمینگها، روباههای قطبی، خرگوشها و حتی لاشه دیگر جانوران نیز تغذیه میکنند.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
گرگاس سارلوس؛ حیوان حاصل جفتگیری سگ ژرمن شپرد و گرگ اوراسیایی که حس بویایی بسیار قدرتمندی دارد
برخلاف گرگهای جنگلی، گرگهای توندرا در دشتهای باز و بیپناه شکار میکنند، جایی که کمین ممکن نیست. در عوض، از شکارهای گروهی و تعقیب طولانیمدت استفاده میکنند و با تعویض نوبتی، طعمههای بزرگ را خسته میسازند. استقامت آنها حیرتانگیز است؛ میتوانند تا ۷۰ کیلومتر در روز بدون توقف حرکت کنند.

رژیم غذایی آنها فصلی است: در تابستان از لاشهها، پرندگان دریایی، ماهیها و توتهای وحشی تغذیه میکنند و در زمستان، گلههای گوزن شمالی را دنبال میکنند تا شکار ضعیف یا بیمار را از پا درآورند.
گرگ توندرا معمولاً در درههای رودخانهها، بوتهزارها و فضاهای باز جنگلی استراحت میکند. در زمستان، رژیم غذایی او تقریباً بهطور کامل از گوزن شمالی ماده یا جوان (اعم از وحشی و اهلی) تشکیل میشود، اگرچه گاهی خرگوشها، روباههای قطبی و سایر جانوران نیز شکار میشوند. بررسی محتویات معدهی ۷۴ گرگ توندرا نشان داده که ۹۳ درصد غذای آنها از بقایای گوزن شمالی تشکیل شده است.
ارتباط میان اعضای گله با زوزهها، حرکات بدنی و بوگذاری انجام میشود. زوزه عمیق و کشیده آنها در دشتهای برفی تا ۱۰ کیلومتر شنیده میشود و ابزاری برای ارتباط از راه دور است. با وجود شهرتشان به درندگی، این گرگها بسیار محتاط و انسانگریز هستند و از مناطق مسکونی دوری میکنند.

به گزارش راز بقا، جفتگیری معمولاً در فوریه یا مارس انجام میشود و تولهها در مه یا اوایل ژوئن، همزمان با ذوب شدن برفها، به دنیا میآیند. ماده درون سوراخی در زمینهای بدون یخ دائمی یا بین صخرهها لانه میسازد. تعداد تولهها معمولاً پنج تا هفت عدد است و والدین به همراه اعضای گله از آنها مراقبت میکنند.
سازگاریهای گرگ توندرا شگفتانگیز است. خز او در فصل گرما ریزش فصلی دارد تا از گرمای بیش از حد جلوگیری شود. متابولیسم بالای بدنش نیز باعث میشود بتواند مدتهای طولانی بدون غذا زنده بماند؛ ویژگیای حیاتی در اکوسیستمی با طعمههای پراکنده.

با این حال، تهدیداتی، چون گسترش صنایع نفت و گاز در سیبری، شکار غیرقانونی و تکهتکه شدن زیستگاهها جمعیت برخی از مناطق را کاهش داده است. با وجود این، به دلیل دورافتاده بودن زیستگاه، هنوز هم یکی از جمعیتهای نسبتاً بکر و دستنخورده گرگها در جهان محسوب میشود. برنامههای حفاظتی محدودی در روسیه در جریان است که بیشتر بر حفظ گلههای گوزن شمالی و کاهش تعارض انسان و گرگ تمرکز دارد.

غول دشتهای قطبی: گرگ توندرا یکی از بزرگترین زیرگونههای گرگ خاکستری است؛ برخی از آنها تا ۷۰ کیلوگرم وزن دارند؛ تقریباً به اندازه یک پلنگ بالغ.
خز تغییررنگدهنده: رنگ پوشش بدنش با فصل تغییر میکند در زمستان تقریباً سفید خالص میشود و در تابستان به نقرهای خاکستری درمیآید تا با محیط یخزدا استتار کند.

کوچگران افسانهای: این گرگها میتوانند سالانه بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر مهاجرت کنند و گلههای گوزن شمالی را دنبال نمایند؛ از طولانیترین مهاجرتها در میان پستانداران شکارچی.
ارتباط بیصدا: افزون بر زوزه، با استفاده از ارتعاشهای کمفرکانس از طریق زمین یخزده با یکدیگر ارتباط میگیرند؛ بهویژه در بادهای شدید که صدا از بین میرود.
مهندسان یخبندان: لانههای آنها در زمینهای یخزده گاهی قرنها مورد استفاده نسلهای مختلف قرار میگیرد و بعدها پناهگاه روباهها و پرندگان میشود.

حقه گرمایی: هنگام خواب، خود را دایرهای جمع کرده و دم پرپشتشان را روی پوزه میکشند تا گرما را حفظ کنند؛ ترفندی که بعدها در سگهای سورتمهای نیز مشاهده شده است.
گرگ توندرا تجسمی از بقا و شکوه در سرزمینهای یخزده است؛ شکارچیای خاموش، نیرومند و هوشمند که روح رامنشدنی شمال زمین را در وجود خود دارد.