












راز بقا: گرگ شمالغربی (The Northwestern wolf) که با نام گرگ دره مککنزی (Mackenzie Valley wolf) نیز شناخته میشود، یکی از بزرگترین زیرگونههای گرگ خاکستری بهشمار میرود.
به گزارش راز بقا، این شکارچی نیرومند در مناطق شمالغربی آمریکای شمالی زیست میکند و نقشی حیاتی در حفظ تعادل بومشناختی محیط زیست خود دارد. بهخاطر جثه بزرگ، قدرت زیاد و توانایی سازگاری بالایش، گرگ شمالغربی از دیرباز مورد توجه زیستشناسان، حافظان محیط زیست و فرهنگهای بومی بوده است.
به گزارش راز بقا، تاریخچه گرگ شمالغربی هزاران سال به عقب بازمیگردد، زمانی که در مناطق سختگذر و سردسیر آلاسکا، کانادای غربی و شمالغرب ایالات متحده آمریکا رشد و تکامل یافت. بر اساس فسیلها و مطالعات ژنتیکی، این زیرگونه از گرگهای خاکستری پس از مهاجرت از اوراسیا و عبور از پل زمینی برینگ، از دیگر جمعیتها جدا شده و بهتدریج با محیط خشن شمال سازگار شده است. نتیجه این سازگاری، ساختار بدنی تنومندتر و پوشش مویی ضخیمتر بوده است.
این گرگ نخستینبار در قرن نوزدهم بهعنوان یک زیرگونه متمایز مورد توجه دانشمندان قرار گرفت، زمانی که طبیعتگرایان به تفاوت میان جمعیتهای مختلف گرگ در آمریکای شمالی پی بردند. گرگ دره مککنزی بهسبب جثه بزرگتر و رنگ تیرهتر پوستش نسبت به دیگر زیرگونهها، همچون گرگ دشتهای بزرگ یا گرگ مکزیکی، شناخته شد.
اگرچه طبقهبندی نوین گاه زیرگونهها را در دستهبندیهای گستردهتری ادغام میکند، گرگ شمالغربی همچنان بهعنوان یک زیرگونه قابل مطالعه باقی مانده است.
به گزارش راز بقا، از نظر فیزیکی، گرگ شمالغربی یکی از بزرگترین گوشتخواران جهان است. نرهای بالغ وزنی بین ۴۵ تا ۶۵ کیلوگرم دارند و طول آنها گاه به ۲ متر نیز میرسد. ارتفاع شانهشان حدود ۸۰ تا ۹۰ سانتیمتر است. پوشش مویی دولایه و متراکم آنها که معمولاً خاکستری، سیاه یا ترکیبی از هر دو رنگ است، به آنها امکان تحمل سرمای شدید زمستان را میدهد.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
گرگ وحشت؛ زنده کردن ترسناکترین گرگ تاریخ پس از ۱۰ هزار سال یک دروغ بود!
این گرگها در قالب دستههای اجتماعی منظم زندگی میکنند که معمولاً توسط یک جفت آلفا رهبری میشود. اندازه هر دسته معمولاً بین ۶ تا ۱۲ عضو است و به منابع غذایی و وسعت قلمرو وابسته است. گرگهای شمالغربی برای شکار با یکدیگر همکاری میکنند و معمولاً به شکارهای بزرگ مانند گوزن، گاومیش کوهاندار، کاریبوی شمالی و موس (گوزن شمالی) حمله میبرند. روش شکار آنها مبتنی بر کار گروهی و فرسایش طعمه است.
از نظر ارتباطی، این گرگها از صداها، زبان بدن و نشانهگذاریهای بویایی برای هماهنگی میان اعضای دسته، هشدار خطر و تحکیم روابط اجتماعی استفاده میکنند. زوزه آنها در زمینهای باز تا فاصله ۱۵ کیلومتری شنیده میشود.
به گزارش راز بقا، در گذشته، گرگهای شمالغربی بهشدت مورد تعقیب و شکار قرار میگرفتند، زیرا تهدیدی برای دامها تلقی میشدند. سیاستهای پرداخت جایزه برای کشتن گرگها در قرن بیستم موجب شد جمعیت آنها در برخی مناطق تقریباً نابود شود. با این حال، پروژههای احیا و حفاظت، بهویژه در پارک ملی یلواستون در دهه ۱۹۹۰، نقش مهمی در بازگشت این گونه به طبیعت داشت.
برای بسیاری از جوامع بومی در شمال غرب آمریکا و مناطق قطبی، گرگ شمالغربی تنها یک شکارچی نیست، بلکه موجودی مقدس است. در اسطورهها و باورهای آنها، گرگ نماد معلم، راهنما یا حتی نیاکان است. این نگرش معنوی در تضاد با سیاستهای سرکوبگرانه دولتهای استعماری قرار دارد و نشانگر پیچیدگی رابطه انسان و گرگ است.
امروزه، با وجود برخی حمایتهای قانونی، گرگ شمالغربی همچنان در مرکز بحثهای زیستمحیطی و سیاسی قرار دارد؛ بهویژه در مورد نقش آن در تعادل اکوسیستم و وضعیت حفاظتیاش در فهرست گونههای در معرض خطر.
مدفوع بنفش رنگ: در فصل تابستان، زمانی که گرگهای شمالی مقدار زیادی بلوبری میخورند، مدفوعشان به رنگ بنفش روشن درمیآید؛ پدیدهای عجیب، اما واقعی.
شناگران حرفهای: این گرگها میتوانند کیلومترها در آبهای سرد رودخانهها یا دریاچهها شنا کنند. در یک مورد ثبتشده، یک گرگ بیش از ۱۳ کیلومتر شنا کرده است تا به منطقهای دیگر برسد.
پنجههایی مانند کفش برفی: پنجههای بزرگ و پُرپوشش آنها مانند کفش برفی عمل میکند و امکان حرکت بر روی برف و یخ را بدون فرورفتن فراهم میسازد.
پذیرش گرگهای غریبه: در موارد نادری، یک گرگ تنها از منطقهای دیگر ممکن است توسط یک دسته جدید پذیرفته شود؛ رفتاری نادر در میان گونههای سگسان.
زوزه با لهجههای محلی: دانشمندان دریافتند که زوزه گرگهای شمالغربی در مناطق مختلف، الگوهای متفاوتی دارد، انگار که هر دسته لهجه مخصوص به خود دارد.