راز بقا: در دل کوهستان خشک و بادخوردهی دیل، جایی میان صخرههای لخت و مسیرهای تیز و خاکی فیلمی در فضای مجازی منتشر شد که حکایت از مشاهده یک بز کوهی تکشاخ داشت که در میان صخرهها در حال دویدن بود.
به گزارش راز بقا، تصویری که در نگاه اول بیشتر به افسانه میماند تا واقعیت زیستبومی گچساران. اما شاهدان میگویند آنچه دیدند نه خیال بود و نه بازی نور؛ موجودی زنده بود که در ارتفاعات میخرامید و به آرامی در دل چشمانداز گم میشد. همین مشاهده کوتاه، امروز پرسشی بزرگ را پیش روی طبیعتدوستان گذاشته است: آیا کوههای جنوب ایران میزبان پدیدهای نادر و کمسابقهاند؟

به گزارش راز بقا، مشاهدهی بز تکشاخ در دیل، هرچند کوتاه، اما بسیار بااهمیت بود به طوری که دوباره بحث افسانه حیوانات تکشاخ را به ماین کشید. شکل کلی حیوان، رنگ بدن، چابکی در حرکت و نحوهی ایستادن کاملاً مشابه بزهای کوهی منطقه بود؛ تنها تفاوت، نبودن یکی از دو شاخ و حضور یک شاخ کامل و استوار در مرکز خط جمجمه بود. احتمالات گوناگونی دربارهی چنین پدیدهای وجود دارد:
اول نقص مادرزادی در رشد یکی از شاخها، دوم شکست شاخ بر اثر درگیری یا سقوط و سوم یک جهش ژنتیکی نادر که ساختار استخوانی را تغییر داده است.
این اولینبار نیست که در طبیعت ایران نمونههایی از «تکشاخی» دیده میشود؛ هرچند این مشاهدات همیشه پراکنده، بدون عکس شفاف و بدون بررسی علمی دقیق بودهاند. با این حال، همین روایتها نشان میدهد که طبیعت همچنان ظرفیت شگفتزدگی ما را دارد و بعضی پدیدهها تنها زمانی معنا پیدا میکنند که چشم محلیها آنها را ثبت کند.

به گزارش راز بقا، در ظاهر، «بز تکشاخ» بیشتر یک افسانه است تا یک واقعیت زیستی. اما بررسیهای جهانی نشان میدهد موارد مشابه بارها در نقاط مختلف دنیا گزارش شده است:
بزها و قوچهایی که بهدنبال آسیبدیدگی تنها یک شاخ دارند.
مواردی از همجوشی استخوانی که موجب میشود دو شاخ در ظاهر یکی دیده شوند.
و نمونههای بسیار نادری از جهش ژنتیکی که موجب رشد یک شاخ در یک نقطهی متفاوت میشود.

در دهههای اخیر، تصاویر و گزارشهایی در ترکیه، افغانستان، هیمالیا و حتی قفقاز منتشر شده که حیوانات شاخدار را با یک شاخ نشان میداد. اکثر آنها بعداً یا «آسیبدیدگی» تشخیص داده شدند یا «شاخ در مرحله ریزش». اما مهم این است: طبیعت، تقریبا هرگز قانونمند و قابلپیشبینی کامل نیست.
در برخی نقاط جهان حتی بزهای «فریبنده» دیده شدهاند که شاخهایی با زاویهای خاص دارند و از روبهرو کاملاً تکشاخ بهنظر میرسند. این پدیده به افسانههای بومی و روایتهای مردمی دامن زده و آن را در مرز میان زیستشناسی و اسطوره قرار داده است.

به گزارش راز بقا، پیش از آنکه بز تکشاخ دیل دیده شود، «تکشاخها» هزاران سال پیش در فرهنگهای مختلف حضور داشتند.
در ایران باستان، نقشبرجستهها و سفالینههایی وجود دارد که جانوران شاخدار را گاه با شاخهایی اغراقشده نشان میدهند؛ گاهی نیز تنها یک شاخ در مرکز سر دیده میشود. گرچه این آثار سندی بر وجود یک گونه متفاوت نیستند، اما نشان میدهد تصور «یک شاخ» در فرهنگ منطقه ریشهدار است.

برای مطالعه بیشتر بخوانید:
مارخور کابلی؛ بز کوهی بسیار نادر مشهور به «گنج زنده» که باارزشترین حیوان افغانستان است
بز کوهی اروپایی؛ بز کوهی شبیه آهو با پاهای فوق عضلانی که یک صخرهنورد استثنایی است
در هند و آسیای میانه، مارخور - بز کوهی با شاخهای پیچشی شگفتانگیز - الهامبخش بسیاری از روایتهای شبهاسطورهای بوده است. در اروپا، «تکشاخ» نماد پاکی، قدرت و معجزه بود. برخی مورخان احتمال میدهند مواجهه مسافران با بزهای شاخدار آسیایی با زاویههای عجیب، بعدها به شکل اسطورهای اروپایی منتقل شده باشد.
حتی فسیل کرگدن عظیمالجثهای به نام «الاسموتریوم» (Elasmotherium) یا همان «تکشاخ سیبری» که یک شاخ بزرگ روی پیشانی داشته، بهعنوان یکی از پایههای واقعگرایانه افسانه یونیکورن معرفی شده است.
به بیان ساده افسانه تکشاخ همیشه جایی بین علم و خیال ایستاده است و مشاهده اخیر در دیل، تنها یک نقطه تازه روی این خط قدیمی است.

به گزارش راز بقا، شاید بز تکشاخ کوهستان دیل بعدها توضیحی ساده داشته باشد؛ شاید یک شاخ شکسته بوده، شاید نقص مادرزادی، یا شاید هم یک جهش نادر که هنوز فرصت مستندسازی پیدا نکرده، اما فراتر از هر توضیحی، این مشاهده ارزشمند است؛ زیرا نشان میدهد طبیعت جنوب ایران هنوز زنده، فعال و پر از شگفتیهای ناگفته است.
چنین رویدادهایی نه تنها میتوانند به شناخت بهتر اکوسیستم کوهستانی کمک کنند، بلکه یادآورند که حتی در خشکترین و گرمترین نقاط، زندگی هنوز راهی برای شگفتزایی پیدا میکند.