راز بقا: گورخر سوری یا الاغ وحشی سوری (The Syrian wild ass) با نام علمی Equus hemionus hemippus، یکی از کوچکترین، اما سریعترین اسبسانان خاورمیانه بود. این حیوان که در بیابانهای سوریه، عراق، اردن و بخشهایی از جنوبشرقی ترکیه زندگی میکرد، تجسم انرژی وحشی و رامنشدنی این سرزمینها به شمار میرفت.
به گزارش راز بقا، تمدنهای باستانی آن را میستودند، از سرعت و خلقوخوی تندش هراس داشتند، و در نهایت انسان او را به سمت انقراض سوق داد.
گورخر سوری در اوایل قرن بیستم نابود شد، اما یاد و نامش همچنان بهعنوان نمادی از زیبایی و آسیبپذیری زیستبومهای بیابانی باقی مانده است. این حیوان با وجود اندازه کوچک، تأثیری بزرگ بر فرهنگها، اسطورهها و اقتصادهای منطقه میانرودان گذاشت.

به گزارش راز بقا، در مقایسه با گورخرهای آسیایی بزرگتر، گورخر سوری به طرز شگفتی کوچک بود؛ ارتفاع آن بهندرت از یک متر در ناحیه شانه فراتر میرفت و وزنش معمولاً کمتر از ۱۱۳ کیلوگرم بود. با این حال، بدنش مانند تودهای فشرده و عضلانی ساخته شده بود: پاهای باریک، سینهای جمعوجور و بدنی کاملاً آیرودینامیک که برای دویدن سریع در بیابان تکامل یافته بود.
ویژگی ظاهری چشمگیر این حیوان، رنگ بدن شنی و روشن بود که با تغییر فصل، کمی متفاوت میشد. در تابستان رنگش روشنتر و تقریباً سفید میشد تا نور خورشید را منعکس کند و در زمستان کمی تیرهتر و ضخیمتر میشد تا گرمای شبهای سرد بیابانی را حفظ کند. نواری تیره از یال تا دم کشیده میشد که آن را از سایر اسبسانان متمایز میکرد.
بهعنوان متخصص زیست در بیابان، گورخر سوری استقامت و تحمل فوقالعادهای داشت. میتوانست با کمترین میزان آب زنده بماند، گرمای شدید روز را تحمل کند و مسافتهای طولانی را در دشتهای خشک طی کند. سمهای سختش برای زمینهای سنگی عالی بودند و سرعت و پایداری او را در زمینهای ناهموار افزایش میداد. همین ویژگیها باعث میشد شکارچیان - و حتی سواران تیزپا - بهسختی بتوانند آن را به دام بیندازند.

به گزارش راز بقا، گورخرهای سوری بهخاطر هوشیاری زیاد، انرژی عصبی، و خلقوخوی غیرقابل پیشبینی شهرت داشتند. رام شدن برایشان تقریباً ناممکن بود؛ در متون باستانی میانرودان اغلب از آنها بهعنوان «روحهای رامنشدنی بیابان» یاد شده است.
آنها معمولاً در گلههای کوچک ۳ تا ۷ تایی زندگی میکردند، اما در دورههای وفور منابع، گلههای بزرگتری تشکیل میدادند و میان چراگاههای فصلی کوچ میکردند.
رژیم غذایی آنها شامل بوتههای شورپسند، علفهای بیابانی و گیاهان مقاوم بود؛ گیاهانی که معمولاً در خاکهای شور رشد میکردند و دیگر علفخواران کمتر از آنها استفاده میکردند. گورخر سوری معمولاً گرگومیش فعال بود - در ساعات طلوع و غروب - تا از گرمای شدید ظهر در امان بماند.

تولیدمثل آنها فصلی بود و کرهها بهطرزی شگفتانگیز توانمند متولد میشدند. کره گورخر سوری تنها چند دقیقه پس از تولد میتوانست بایستد و راه برود و در چند روز نخست قدرت حرکتی قابلتوجهی پیدا میکرد. سرعت مهمترین ابزار دفاعی او بود؛ این حیوان میتوانست با سرعت ۶۰ تا ۷۰ کیلومتر در ساعت بدود و از اسبهای عربی نیز پیشی بگیرد.
با این حال همین ویژگیها سبب شد انسان آن را هدف شکار قرار دهد. گوشتش در برخی فرهنگهای باستانی لذیذ به شمار میرفت و پوست محکم و بادوامش بهعنوان کالایی ارزشمند معامله میشد. تخریب زیستگاه، شکار بیش از اندازه و فعالیتهای نظامی در خاورمیانه طی اوایل قرن بیستم سرعت نابودی این گونه را افزایش داد و آخرین فرد آن در سال ۱۹۲۷ در باغوحش وین از دنیا رفت.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
تیرا؛ گورخری با عجیبترین رنگ دنیا که شبیه یک اثر هنری زنده در حال حرکت است
هیبرا؛ حیوانی زیبا و کمیاب حاصل جفتگیری اسب نر و گورخرماده که عقیم است و برای سرگرمی تولید میشود
به گزارش راز بقا، گورخر سوری در لوحهای میخی، اسطورههای اکدی و سومری، متون دینی و هنرهای باستانی حضوری پررنگ دارد. در میانرودان، این حیوان نماد نیروی وحشی، آزادی و قدرت رامنشدنی بود. پادشاهان باستانی شکار آن را نشانهای از شجاعت و تسلط بر طبیعت میدانستند.
در بسیاری از روایتهای کهن، گورخر سوری موجودی بود که توسط خدایان بیابان پشتیبانی میشد؛ جانداری چابک، سرکش، و خارج از کنترل انسان. حتی در میان برخی قبایل بادیهنشین، حضور این حیوان نشانهای از بارشهای آینده یا کوچهای بزرگ تلقی میشد.

اگرچه این گونه منقرض شده، اما تأثیرش بر برنامههای امروزی حفاظت از حیاتوحش ادامه دارد. خویشاوندان نزدیکش، مانند گورخر ایرانی (گور ایرانی یا اوناگر)، اکنون در کانون طرحهای تکثیر و بازوحشیسازی قرار گرفتهاند تا نقشهای گمشده علفخواران در زیستبومهای خشک احیا شوند. بهاینترتیب، گورخر سوری همچنان بهعنوان نمادی از تلاش برای احیای طبیعت و یادآوری چیزهایی که از دست رفتهاند، زنده است.
به گزارش راز بقا، با وجود جثه کوچک، گورخر سوری یکی از سریعترین پستانداران خاورمیانه بود و میتوانست در مسافتهای کوتاه از اسبهای عربی پیشی بگیرد. شکارچیان باستانی میگفتند هنگام رمیدن، مثل دود ناپدید میشد موضوعی که بعدها دانشمندان نیز هنگام مطالعه آن تأیید کردند.
یکی از عجیبترین ویژگیهایش خلقوخوی بسیار تهاجمی و رامنشدنی بود. بر خلاف اسب و الاغ، این حیوان حتی اگر در سنین بسیار کم هم اسیر میشد، از بستن افسار و یراق سر باز میزد، گاز میگرفت، لگد میزد و اغلب از شدت استرس میمرد. این ویژگی، او را به یکی از نادرترین اسبسانان از نظر مقاومت در برابر اهلیسازی تبدیل میکرد.
ویژگی عجیب دیگر، تغییر رنگ خفیف بدنش بر اساس نوع خاک بود. پوشش شنیرنگ او گاهی در تابستان به حدی روشن میشد که در گرگومیش، شبیه شبحی در بیابان دیده میشد؛ موضوعی که باعث شکلگیری افسانههایی در میان مسافران شده بود.
صدای گورخر سوری نیز غیرعادی بود: عرعر بلند و فلزیمانند که مسافران آن را با صدای شیپورهای دوردست اشتباه میگرفتند.
آخرین نکته عجیب اینکه هنگام دویدن، دمش را صاف و عمود نگه میداشت - رفتاری کمنظیر در میان اسبسانان - که ظاهر آن را حتی عجیبتر و بهیادماندنیتر میکرد.