












راز بقا: در قلب دشتهای خشک و نیمهخشک ایران، جانوری زندگی میکند که از زمان شاهان ساسانی تا امروز، نمادی از شکوه، استقامت و دویدن در آزادی بوده است: گور ایرانی (نام علمی: Equus hemionus onager). این جانور، که گاهی آن را گورخر ایرانی یا بهسادگی «گور» مینامند، نه گورخر آفریقایی است و نه الاغ، بلکه یکی از نادرترین زیرگونههای گور آسیایی است؛ جانوری که امروز با خطر انقراض جدی روبهرو است.
به گزارش راز بقا، داستان گور ایرانی تنها ماجرای یک گونه در حال انقراض نیست؛ بلکه آینهای است از چالشها، کمکاریها و گاه اشتباهات خجالتآور ما در حفاظت از میراث طبیعی کشور.
گور ایرانی جانوری علفخوار، سریع و مقاوم است که در دشتها و بیابانهای مرکزی و شرقی ایران زندگی میکند. بدنی عضلانی دارد، گوشهایی بلند، و نوار سیاهرنگی که از پشت تا دُم کشیده شده. رنگ بدنش در تابستان مایل به قرمز و در زمستان نخودی میشود. برخلاف گورخرهای آفریقایی، گور ایرانی راهراه نیست.
این جانور میتواند با سرعتی نزدیک به ۷۰ کیلومتر بر ساعت بدود و در برابر شرایط سخت بیابان، بسیار مقاوم است. از گیاهانی مانند تاغ، قیچ، درمنه و سایر گیاهان مقاوم بیابانی تغذیه میکند و قادر است آب مورد نیازش را از همین گیاهان یا منابع پراکنده تأمین کند.
گور ایرانی روزگاری در بخشهای وسیعی از فلات ایران دیده میشد. اما امروز تنها در چند زیستگاه محدود حضور دارد:
منطقه حفاظتشده بهرامگور در استان فارس
ذخیرهگاه زیستکره توران در استان سمنان
کالمند بهرامآباد در استان یزد
در این مناطق تلاشهایی برای حفظ و افزایش جمعیت گور ایرانی انجام شده، اما هنوز جمعیت کلی این جانور در طبیعت ایران بهسختی به ۶۰۰ تا ۷۰۰ رأس میرسد. بهویژه در بهرامگور، آمارها از افزایش نسبی جمعیت حکایت دارند، اما همچنان خطرهایی جدی در کمین هستند.
گورها معمولاً بهشکل گلههای کوچک دیده میشوند. هر گله شامل چند ماده و یک نر غالب است که نقش محافظت، تولیدمثل و هدایت گروه را بر عهده دارد. فصل جفتگیری گورها در خرداد است و معمولاً هر ماده پس از حدود ۱۱ ماه بارداری، یک کره به دنیا میآورد.
به گزارش راز بقا طول عمر این جانور در طبیعت حدود ۲۰ تا ۲۵ سال است، اما در شرایط حفاظتشده میتواند بیشتر نیز زندگی کند. گورها بهشدت از حضور انسان گریزانند و در برابر کوچکترین تهدیدی میگریزند.
گور ایرانی با چالشهای متعددی مواجه است:
شکار غیرمجاز: هرچند شکار گور بهشدت ممنوع است، اما گاهی در مناطق دورافتاده گزارشهایی از کشتار غیرقانونی شنیده میشود.
کمبود منابع آبی: خشکسالیهای پیاپی باعث کاهش پوشش گیاهی و سختتر شدن تأمین آب شده است.
چرای بیرویه دامها: رقابت شدید با دامهای اهلی، بهویژه در فصل خشک، یکی از عوامل کاهش طعمه و تنش در زیستگاه است.
ساختوساز و جادهکشی: عبور جادهها از درون زیستگاهها، مانند آنچه برای یوزپلنگ اتفاق افتاد، میتواند برای گور هم خطرآفرین باشد.
مدیریت نادرست حفاظتی: در سالهای گذشته، برخی طرحهای حفاظت یا انتقال گورها با شکست مواجه شده و حتی به مرگ آنها انجامیده است.
در اوایل دهه ۱۳۸۰، یکی از طرحهای مهم سازمان محیطزیست ایران، تلاش برای تکثیر گور ایرانی در شرایط حفاظتشده بود. در این راستا، تعدادی گور از زیستگاههای مختلف زندهگیری و به محوطههای بزرگ و محصور در مناطق خاص مانند توران و بهرامگور منتقل شدند. هدف، فراهمکردن شرایطی برای تولیدمثل در اسارت بود؛ مشابه آنچه در برخی کشورها برای گونههای نادر انجام میشود.
اما چند سال پس از شروع این طرح، ماجرایی عجیب و تأسفبار آشکار شد: تمام گورهایی که بهعنوان جفت به سایت منتقل شده بودند، نر بودند! یعنی در طول چند سال، تلاش برای تکثیر در عمل بینتیجه مانده بود، چون هیچ مادهای در میان آنها وجود نداشت.
به گزارش راز بقا این اشتباه در شناسایی جنسیت، آن هم در پروژهای ملی و حساس، بهشدت مورد انتقاد قرار گرفت. برخی کارشناسان گفتند که اگر این پروژه در اختیار دامداران محلی بود، احتمال چنین اشتباهی وجود نداشت. خطای سادهای که میتوانست با یک معاینه ابتدایی دامپزشکی رفع شود، باعث اتلاف منابع، زمان و اعتماد عمومی شد.
در پی این اتفاق، مدیران پروژه با فشار افکار عمومی مواجه شدند و قول دادند اصلاحات ساختاری در نحوه اجرای طرحها اعمال شود. البته بعدها، با دقت بیشتر، گورهای ماده وارد سایتهای تکثیر شدند و مواردی از زادآوری موفق هم ثبت شد. اما زخم آن خطای ابتدایی، هنوز در ذهن فعالان محیطزیست باقی مانده است.
یکی از تلخترین خاطرات در پروژههای مرتبط با گور ایرانی به سال ۱۳۹۷ بازمیگردد؛ زمانی که طی اقدامی برای انتقال چند رأس گور از ذخیرهگاه توران به پارک ملی کویر، به دلیل نبود پیشبینیهای لازم، عدم آمادگی مقصد و سهلانگاری در فرآیند بیهوشی و حملونقل، نزدیک به نیمی از این گورها تلف شدند. به گزارش راز بقا این حادثه نهتنها خسارت مستقیم به جمعیت محدود این گونه وارد کرد، بلکه بهوضوح نشان داد که حتی نیتهای درست، اگر با دانش و دقت همراه نباشند، میتوانند به فاجعه منتهی شوند.
پاسخ این سؤال آسان نیست. در یک سو، اقدامات حفاظتی همچنان ادامه دارد. تکثیر در اسارت، ثبت جمعیتها، پایش زیستگاه و مشارکت جوامع محلی از جمله اقدامات مهم بودهاند. حتی در برخی کشورها مانند اسرائیل، گور ایرانی وارد شده و بهخوبی تکثیر یافته است.
اما در سوی دیگر، واقعیت این است که تا زمانی که زیستگاه طبیعی ناامن باقی بماند، تا زمانی که شکارچی در کمین باشد، و تا وقتی که اشتباهات مدیریتی تکرار شوند، نجات کامل این گونه در هالهای از ابهام باقی خواهد ماند.
به گزارش راز بقا گور ایرانی نهتنها یک گونهٔ زیستی، بلکه بخشی از هویت سرزمین ماست. جانوری که در ادبیات، تاریخ و فرهنگ ایران حضور داشته و هنوز هم میتواند نماد حیاتوحش مقاوم این سرزمین باشد. اما برای حفظ آن، فقط شعار کافی نیست؛ نیاز به علم، دقت، برنامهریزی درست، و احترام واقعی به طبیعت داریم.
حالا که هنوز گورها در دشتهای توران و بهرامگور میدوند، شاید آخرین فرصت باشد که برای بقایشان کاری بکنیم پیش از آنکه آنها هم به خاطرهها بپیوندند.