












راز بقا: سیاوش خان لپویی مشهور به سیاهخان مرد ۲.۶۴ متری که در تاریخ ایران به عجیبترین مرد ایران مشهور است. بر اساس شواهد و مستندات، سیاه خان لپویی بعد از رابرت وادلو ـ جان روگان ـ جان اف. کارول که هر سه نفر آنان هم اهل آمریکا بودهاند چهارمین فرد بلند قامت در جهان و بالاترین قد ثبتشده در قاره آسیا است.
به گزارش راز بقا، سیاخان بدنی بسیار بزرگ و غیرمعمولی داشت. وزن او در اواخر عمر به ۲۵۰ کیلوگرم رسیده بود در بین مردان بلند قد، رکورددار سنگینترین مرد قد بلند جهان را دارد. او که در اوایل سدهٔ ۱۴ خورشیدی در لپویی از توابع شیراز میزیست، از عقبماندگی جسمی و ذهنی نیز رنج میبرد و احتمالاً مبتلا به سندرم پروتئوس بوده است. آن زمان کسی از بیماری او اگاهی نداشت و به همین دلیل نیز تبدیل به سرگرمی مردم شده بود.
طبق نظریه برخی پزشکان به احتمال داشتن بیماری ژیگانتیسم اگر سیاه خان تا سن ۳۰ سالگی زنده میماند احتمال افزایش قد او تا ۳ متر هم وجود داشت. سیاوش خان بر خلاف برخی شایعات و با وجود اینکه جثه بزرگ و ظاهر عجیبی داشته، اما مردی بسیار مهربان و آرامی بوده است. ماکت شبیهسازی عجیبالخلقهترین مرد ایران در موزه تاریخ طبیعی و تکنولوژی شیراز قرار دارد و اسکلت او در دانشگاه علوم پزشکی شیراز نگهداری میشود.
براساس این گزارش، در ۵۰ کیلومتری جنوب شیراز به نام زرقان در روستایی به نام لپوئی خانوادهای کشاورز زندگی میکرد.
فرزند سوم آنها ۱۲۹۱ شمسی (۱۹۱۲ میلادی) با زایمان طبیعی به دنیا آمد. دو فرزند قبلی خانواده مشکلی نداشتند و رشد طفل سوم نیز تا ۶ سالگی به نظر خانواده طبیعی بود. اما این بچه از ۶ سالگی به بعد به طور ناگهانی و سریع دچار رشد بدنی شد به طوری که در ۹ سالگی ۲۰ ساله به نظر میرسید.
در این زمان خانواده کودک عجیب به دلیل فقر شدید خانوادگی و غیر عادی بودن وضع طفل و مشکل بودن نگهداری و تغذیه او به ناچار از روستای لپوئی به شیراز تغییر مکان دادند. آنها در شیراز چند سال در محلی در نزدیکی دروازه اصفهان به طرف فلکه ولیعصر کنونی در محلهای به نام درشکه خانه که روزها و شبها محل توقف درشکهها بود، زندگی میکردند.
روزها در کنار خیابان و پیاده رو، کنار جوی آب و زیر سایه درختان و ساختمانها او را روی تکه پارچهای مینشاندند و مردم و رهگذران به صورت سیرک یا نمایش به دیدن هیکل و قیافه وحشتناک او میآمدند و گاه بعضی تماشاچیان به او کمکهای مادی مختصری به صورت صدقه میکردند.
بعضی از بچهها به او سنگ میزدند و فریاد او بلند میشد ولی امکان و توان برخاستن و دفاع یا تلافی نداشت. گاه بچههای کوچک و زنها از مشاهده چهره و هیکل عجیب و ترسناک او از وحشت جیغ زده و گریه میکردند.
شهرت این غول عجیب الخلقه و کریه به تدریج به شهرستانهای دیگر فارس رسید و از نقاط دوردست به دیدن این به قول بعضی در آن زمان «انسان جن زده» میآمدند. خانواده وی برای درمان او از داروهای گیاهی مختلف، بخورها، ادعیه، جادو، اوراد رفع جن و شربتهای طلسم شکن استفاده میکردند.
به گزارش راز بقا در اواخر شهریور ۱۳۱۰ مدتی توسط فردی به نام خشورخان به مبلغ ۶۰۰۰ تومان اجاره شد تا در تهران به معرض نمایش درآید. دکتر قربان، بنیانگذار دانشکدهٔ پزشکی شیراز، در سال ۱۳۰۱ خورشیدی او را یافت و مورد حمایت مالی و پزشکی قرار داد. با انتقال وی به بیمارستان، سیاهخان باقیِ عمر خود را بستری بود و سرانجام بهعلت ذاتالریه درگذشت. او به دلیل داشتن وزن بسیار سنگین و پاهای ضعیف جابجا شدن و راه رفتن برای او دشوار بوده او همچنین سالها از بیماریهای پوستی و ریوی رنج میبرده است.
در سال ۱۳۰۱ شمسی آقای دکتر قربان، بنیانگذار و اولین رئیس دانشکده پزشکی شیراز سیاه خان را میبیند و از آن پس مرتب به دیدن او میرود و علاوه بر کمکهای مالی مکرر برایش دارو و غذا میبرد.
گاه با درشکه و زحمت او را به دانشگاه پزشکی میآوردند و دکتر قربان به علت مشکلات پیاده و سوار کردن سیاه خان، خود در داخل درشکه او را معاینه و درمانهای لازم را تجویز میکرد. به دستور دکتر قربان به علت مشکل بودن زندگی در کوچه و منزل وی را در بیمارستان سعدی شیراز متعلق به دانشکده پزشکی بستری میکنند.
سیاه خان به زندگی پررنج خود ادامه داد. دکتر قربان به علت نادر بودن این فرد در جهان و شرایط بسیار عجیب او خیلی به او علاقهمند شده بود و در آن زمان به پزشکان و دانشجویان میگفت «سیاه خان در عالم پزشکی گوهر شب چراغی است» وزن جمجمه او که ۷.۵ کیلوگرم بود، تحمل این سر بزرگ و ترسناک را روی گردن سیاه خان مشکل میکرد. به علت وزن فوق سنگین بدن و طول زیاد قد و ناهنجاری شدید مهرهها و گردن و کمر قادر به سرپا ایستادن نبود و برای این کار احتیاج به کمک حداقل ۴-۳ نفر قوی هیکل داشت.
سیاه خان تا پایان زندگی اش در بیمارستان به سر برد. این هیولای خوفناک با قدی به طول ۲۵۹ تا ۲.۶۴ سانتی متر و هیکلی باوزن ۲۵۰ کیلوگرم کف پاها کاملاً صاف و به علت کف بسیار پهن و دراز پاها موقع راه رفتن تلپ تلپ کف پا به زمین کوفته میشد. حالات و اخلاق و روحیات او شبیه بچهها بود. فردی عقب مانده و کم هوش بود. گاه حالات شدید امیال جنسی بدون کنترل و خجالت داشت. اشتهای او به غذا در حد ۴-۳ نفر انسان سالم پراشتها بود.
حجم جمجمه وی ۱۴۷۰ سانتی متر مکعب بود. طول دست او ۱۱۷ سانتی متر و طول پای او ۱۲۵ سانتی متر بود. به علت حجیم و سنگین بودن جمجمه و گردن و سنگین بودن هیکل او و فشار دائم این وزن زیاد روی ستون فقرات ستون مهرهها در ناحیه سینه و پشت به طرف عقب و کمی به سمت راست قوز برداشته بود. اگر این قوز وجود نداشت، قد کامل او بیش از ۲۵۹ سانتی متر فعلی میبود.
این غول عجیبالخلقه و هیولای روی زمین، به علت ذات الریه و سپسیس فوت میکند. دکتر قربان نه تنها به این غول که در دنیا مشابه نداشت در دوره حیاتش علاقه شدیدی داشت، بلکه بعد از مرگ او نیز او را دوست داشت و تأکید میکرد اسکلت کامل استخوانی او را به صورت سالم و یکپارچه برای مشاهده، مطالعه و پژوهش پزشکان و دانشجویان در محلی در اختیار آنان قرار دهد ولی جو فرهنگ مردم در آن زمان به ویژه جامعه روستایی و اعتقادات و باورهای آنان، مانعی بزرگ برای دخالت و تغییرات و یا تصاحب جسد سیاه خان میشد.
لذا دکتر قربان با ترفند مدبرانه و تحت عنوان تقبل مراسم دفن او و تعهد کلیه هزینه و تشریفات حمل و نقل و غسل و کفن او از طرف دانشکده پزشکی و حتی برای آرامش فامیل او تا حدی بزرگداشت و احترام مرحوم، جسد او را برای چندسال در محلی مخفی و ناشناخته که حتی خیلی از پرسنل در دانشکده و اطرافیان دکتر قربان و هیچ یک از خانواده مرحوم سیاه خان اطلاع نداشتند، نگهداری کرده و بعد از عودت فامیل او به روستای خود و پس از اینکه آبها از آسیاب ریخته شد و تا حدودی خاطره او به فراموشی سپرده شد، و دیگر پیگیری و ادعایی وجود نداشت، بعداز چندسال جسد او را بیرون آورده و به بخش آناتومی دانشکده پزشکی (در محلی محفوظ و محرمانه) برد.
دکتر طی عملیات پزشکی و بهداشتی و ضدعفونی کلیه نسوج نرم بیرون و اندرون بدن را حذف و پاک و خارج کرده و اسکلت استخوانی یک پارچه و سالم و کامل او را پس از پروسسهای علمی آماده کرده و در یک اتاقک شیشهای محفوظ و محکم و بدون دسترس لمس به آن در معرض مشاهده همگانی در سالن ورودی دانشکده پزشکی شیراز در بالای پلههای ورودی قرار داد.
هم اکنون هیولای غول آسای وحشتناک در این محل در جلو چشم همه بازدیدکنندگان و پژوهشگران با احترام سرپا ایستاده است و همه افراد میتوانند با او ملاقات کنند و از عجایب خلقت خدا بازدید کنند. او دیگر درد و رنجی ندارد و راحت و محکم با چهره کریه و ترسناک خود با قامت راست ایستاده است.
بریدهای از روزنامههای جهان در مورد این مرد عجیب ایرانی: