












راز بقا: سپید برف (Snowflake) گوریلی معمولی نبود. او که در جنگلهای استوایی گینه استوایی به دنیا آمد و در سال ۱۹۶۶ به باغوحش بارسلونا منتقل شد، به یک پدیده جهانی تبدیل شد و علت آن فقط یک چیز بود: او تنها گوریل سفید (آلبینو) شناختهشده در تاریخ بود.
به گزارش راز بقا، پوست صورتی و موهای سفیدش همراه با رفتار آرام و هوش بالا، نهتنها توجه دانشمندان بلکه میلیونها بازدیدکننده را به خود جلب کرد. سپید برف هم یک شگفتی زیستی بود و هم نمادی از کنجکاوی علمی، حفاظت محیطزیست و شکنندگی حیات.
به گزارش راز بقا، سپید برف در سال ۱۹۶۶ توسط کشاورزی به نام «بنیتو مانه» در جنگلهای نکو در گینه استوایی پیدا شد. متأسفانه خانوادهی او بهدست شکارچیان کشته شده بودند، اما به دلیل ظاهر عجیب و متفاوتش، او را زنده نگه داشتند.
مانه او را به زیستشناس اسپانیایی «جوردی ساباتر پی» فروخت؛ کسی که نام «Floquet de Neu» یا همان «سپید برف» (Snowflake) را بر او گذاشت. سپس «ساباتر پی» او را به باغوحش بارسلونا منتقل کرد؛ جایی که سپید برف تا پایان عمرش در آن زندگی کرد.
در آن زمان، اطلاعات بسیار اندکی دربارهی آلبینیسم در گوریلها وجود داشت. تولد و بقای سپید برف یک راز بزرگ بود و نمونهی او باعث شد دانشمندان اطلاعات بیشتری دربارهی ژنتیک و آثار آلبینیسم در نخستیها به دست آورند.
به گزارش راز بقا، سپید برف خیلی زود به ستارهی باغوحش بارسلونا تبدیل شد و میلیونها بازدیدکننده را به سوی خود جذب کرد. او زندگیای آرام و تا حد ممکن غنیشده در اسارت داشت و روابطی احساسی با مراقبان، سایر گوریلها و حتی بازدیدکنندگان برقرار میکرد.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
گوریل نر و ببر بنگال؛ کدام قویتر است و برنده نبرد این دو تایتان جنگل کدام است؟
نبرد غولها؛ خرس گریزلی قویتر است یا گوریل نر و در جنگ تن به تن کدامیک پیروز میشود؟
سپید برف با اینکه از زیرگونهی گوریلهای غربیِ دشتی بود - زیرگونهای که در معرض انقراض است - شهرت او باعث افزایش آگاهی عمومی نسبت به حفاظت از گوریلها شد.
او با سه مادهگوریل ۲۲ فرزند داشت، اما هیچکدام از آنها سفید نبودند؛ مسئلهای که نشان میداد آلبینیسم در او یک ویژگی نهفته و نتیجهی احتمالاً آمیزش خویشاوندی بوده است. آزمایشهای ژنتیکی بعدی نشان دادند که والدین سپید برف خویشاوند نزدیک بودند، شاید عمو و خواهرزاده.
در دههی ۲۰۰۰ میلادی، وضعیت جسمانی او رو به وخامت گذاشت و به نوعی نادر از سرطان پوست مبتلا شد که ناشی از کمبود ملانین بود. پس از آنکه بیماریاش غیرقابل تحمل شد، در نوامبر ۲۰۰۳ و در حدود ۳۸ سالگی با تزریق دارو به زندگیاش پایان داده شد.
به گزارش راز بقا، وجود سپید برف کمک زیادی به درک علمی آلبینیسم کرد. در سال ۲۰۱۳، ژنوم او به طور کامل تعیین توالی شد و مشخص گردید که او جهشی در ژن SLC۴۵A۲ دارد؛ ژنی که کنترل رنگدانهها را بهعهده دارد. این یافته تأییدی بر آن بود که رنگ سفید او ناشی از یک جهش ژنتیکی مغلوب بوده است.
از نظر فرهنگی، سپید برف به یک نماد محبوب در اسپانیا و جهان تبدیل شد. تصویر او در کتابهای کودک، مستندها، کارتونها و حتی آثار طنز سیاسی دیده میشود. امروزه مجسمهای برنزی از او در باغوحش بارسلونا باقی مانده که یادبودی از میراث اوست.
همچنین زندگی سپید برف موجب شد بحثهای اخلاقی دربارهی نگهداری حیوانات نادر در اسارت داغتر شود. گرچه او کمک شایانی به علم و آموزش عمومی کرد، اما هنوز هم پرسشهایی دربارهی درستی نگهداری چنین حیواناتی در محیط مصنوعی مطرح است.
یکی از عجیبترین نکات دربارهی سپید برف این بود که برخلاف بسیاری از حیوانات سفید، او تا سالهای پایانی عمر بینایی خوبی داشت. بیشتر آلبینوها دچار ضعف شدید بینایی هستند، اما سپید برف تا زمان پیری بینایی نسبتاً سالمی داشت.
رفتار غیرمعمول دیگری که نشان میداد، سایه گرفتن از نور شدید آفتاب با دستها یا پناه گرفتن در سایه بود. پوست و چشمان او نسبت به نور بسیار حساس بودند، و چنین رفتارهایی بیشتر در انسانها دیده میشود تا در گوریلها.
از همه عجیبتر، بررسیهای ژنتیکی نشان دادند که آلبینیسم در او احتمالاً ناشی از ازدواج خویشاوندی والدینش بوده است؛ و این امر در جمعیتهای کوچک و منزوی گوریلها بهندرت قابل اثبات است.
به گزارش راز بقا، همچنین، شهرت جهانی سپید برف باعث ایجاد افسانهها و باورهای عجیبی دربارهی او شد. در بارسلونا، برخی باور داشتند که لمس مجسمهی سپید برف به دانشآموزان خوششانسی میدهد. سرنوشتی شگفتانگیز برای گوریلی که بهطور طبیعی، احتمال تولد و بقای او بسیار کم بود.