راز بقا: در یکی از شگفتانگیزترین مطالعات رفتار جانوری، پژوهشگران نشان دادهاند که یک جنگ طولانی میان دو گروه شامپانزه در اوگاندا چگونه با پیروزی یک گروه و جهش چشمگیر در زاد و ولد پایان یافته است. این کشف جدید نهتنها ماهیت رفتار خشونتآمیز شامپانزهها را روشنتر میکند، بلکه سرنخهایی دربارهٔ ریشههای تکاملی جنگ در انسان ارائه میدهد.
به گزارش راز بقا، شامپانزهها مدتهاست که به رفتارهای خشن و درگیریهای سازمانیافته شبیه «جنگ» معروفاند. این پدیده نخستین بار در دههٔ ۷۰ میلادی توسط جین گودال در تانزانیا ثبت شد؛ جایی که یک جامعهٔ شامپانزه به دو گروه دشمن تقسیم شد و جنگی چندساله میان آنها رخ داد.
اما دلیل تداوم این خشونتها سالها نامشخص بود. چرا شامپانزهها حاضرند برای قلمرو و منابع، ماهها و حتی سالها به کشتن گروه مقابل ادامه دهند؟

برای یافتن پاسخ، گروهی از پژوهشگران به سرپرستی «برایان وود» از دانشگاه UCLA دادههای رفتاری شامپانزههای پارک ملی کیباله در اوگاندا را بررسی کردند؛ دادههایی که طی بیش از سه دهه توسط تیمهای مختلف گردآوری شده بود.
تحلیلها نشان داد که از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۸، گروه «انگوگو» وارد جنگی دهساله با همسایگان خود شدهاند؛ جنگی که به کشته شدن دستکم ۲۱ شامپانزه رقیب انجامید. در نهایت در سال ۲۰۰۹، انگوگوها وارد قلمروی گروه شکستخورده شدند و محدودهٔ زیست خود را ۲۲ درصد افزایش دادند.

آنچه این پژوهش را شگفتانگیز میکند، تأثیر مستقیم این پیروزی بر نرخ زاد و ولد و بقای نوزادان است.
طبق دادهها:
پیش از پیروزی (سه سال قبل): ۱۵ توله به دنیا آمد.
بعد از پیروزی (سه سال بعد): ۳۷ توله متولد شد یعنی بیش از دو برابر افزایش.
افزون بر این، احتمال مرگ نوزادان پیش از سهسالگی از ۴۱٪ به ۸٪ کاهش یافت؛ جهشی که پژوهشگران آن را «افزایشی غیرمنتظره در بقا» توصیف میکنند.

پژوهشگران دو دلیل اصلی را مطرح میکنند:
گسترش قلمرو به معنی دسترسی به منابع غذایی باکیفیتتر بود. این شرایط سلامت مادران را بهبود داد و توان تولیدمثل آنها را افزایش داد.
یکی از اصلیترین دلایل مرگ نوزادان شامپانزه، حملات نرهای گروههای همسایه است. با حذف رقیبان، خطر کشته شدن تولهها بهطور چشمگیری کاهش یافت.
مایکل ویلسون، متخصص رفتار شامپانزهها، توضیح میدهد: «وقتی یک شامپانزه نوزاد میمیرد، معمولاً پای یک گروه همسایه در میان است. حذف رقبا یعنی امنیت بیشتر برای نسل جدید.»
با وجود افزایش تولیدمثل در گروه پیروز، پژوهشگران معتقدند که این روند احتمالاً در مقیاس بزرگتر تأثیر اندکی بر جمعیت کلی شامپانزهها دارد. این یک بازی جمع صفر است: آنچه یک گروه بهدست میآورد دقیقاً همان چیزی است که گروه دیگر از دست میدهد.

به گزارش راز بقا این مطالعه میتواند کلیدی برای درک خشونتهای انسانی باشد. شامپانزهها و بونوبوها نزدیکترین خویشاوندان زندهٔ ما هستند و خشونت مرگبار در هر دو دیده میشود. این یعنی احتمال دارد نیاکان مشترک ما نیز چنین رفتاری داشتهاند.
با این حال، یک تفاوت بزرگ میان انسان و شامپانزه وجود دارد: انسانها میتوانند با گروههای ناآشنا روابط مثبت ایجاد کنند.
تجارت، همکاری، تشکیل جوامع بزرگ و چندلایه، ساخت قوانین و حتی اتحادهای فرهنگی و خانوادگی همه نمونههایی از توانایی انسان در ایجاد تعامل سودمند میان گروههاست؛ قابلیتی که در شامپانزهها وجود ندارد.
ویلسون میگوید: «برای یک شامپانزه، دیدن نر غریبه برابر است با تهدید. تنها راه سود بردن از او آسیب زدن یا گرفتن قلمرو اوست. اما انسانها میتوانند از تعامل با غریبهها سود ببرند.»
به همین دلیل در دنیای مدرن، هزینههای جنگ بسیار بیشتر و فواید همکاری بسیار مفیدتر شده است.