افشای یک راز بزرگ درباره انقراض نئاندرتالها؛ آنها در مراقبت از کودکان ناشی بودند!
راز بقا: تجزیه و تحلیل مینای دندان نئاندرتالها تقریباً موارد مشابهی از نقصها را نشان میدهد، اما ممکن است تفاوتهایی را در تربیت کودک میان انسان و نئاندرتال در زمان شکل گیری دندانها نشان دهد. تفاوتی که میگوید چرا یک گونه انقراض یافت و دیگری ماند.
تکههایی از آروارههای نئاندرتال از غارهای Sveduv stul و Kulna.
به گزارش راز بقا، چرا زمانیکه نئاندرتالها و سایر گونههای انسانی منقرض شدند گونه ما زنده ماند؟ تئوریها بسیار هستند و اکنون سهم جدیدی در این انبوه وجود دارد: شاید مراقبت از کودکان در انسان مدرن بیشتر پرورشی بوده است.
نظریه جدید مبتنی بر وضعیت مینای دندان در نئاندرتالهایی است که در ۴۰۰۰۰۰ و ۴۰۰۰۰ سال پیش زندگی میکردند و انسانهای امروزی از ۵۰۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰ سال پیش. مطالعهای که توسط لورا سوفیا لیمر (Laura Sophia Limmer) و سیرین الزاتاری (Sireen El Zaatari) از دانشگاه توبینگن آلمان و همکارانش انجام شد، دندانهای ۷۴ نئاندرتال و ۱۰۲ انسان مدرن را که در اروپای پارینه سنگی فوقانی زندگی میکردند، تجزیه و تحلیل کرد.
دندانهای بالغ ما در دوران نوزادی شروع به رشد میکنند. کیفیت مینای دندان ما بزرگسالان بسیار اهمیت دارد. این کیفیت، نه تنها عاملی برای وراثت بلکه یک عامل محیطی است: مراقبتی که در اوایل دوران کودکی از ما میشود.
به عبارت سادهتر، هرچه تغذیه بهتری داشته باشیم، مینای دندان ما بهتر است و دندانهای ما در برابر پوسیدگی و شکستگی مقاومتر خواهند بود.
تشکیل ناقص مینای دندان (هیپوپلازی) که به صورت شیارهای افقی از مینای نازکتر روی دندانهای دائمی ما ظاهر میشود، ممکن است ناشی از ژنهای بد ویا بیماریهایی مانند بیماریهای تنفسی و حتی آبله مرغان باشد، بهویژه زمانی که با عوامل محیطی سمی همچون دود سیگار ترکیب شود.
نکته مهم در مقاله جدید این است که نقص مینای دندان نیز ممکن است ناشی از کمبود کلسیم و سوء تغذیه در دوران کودکی باشد.
همپوشانی زمانی بین نئاندرتالهای نمونه برداری شده (۴۰۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ سال پیش) در مقابل انسان مدرن پارینه سنگی بالایی (۵۰۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰ سال پیش) اندک است. همچنین، شرایط آب و هوایی در طول ۴۰۰۰۰۰ سال گذشته به شدت در نوسان بوده است و مقایسه تنشهایی که این دو گونه با آنها مواجه شدهاند، چالشبرانگیزتر میکند.
در واقع، شرایط آبوهوایی و زیستمحیطی در این بازه زمانی متفاوت بوده است.
محققان نئاندرتالها در اروپا را با انسانهای مدرنی که پس از دوره اشغال نئاندرتالها در آنجا زندگی میکردند مقایسه میکند (نه انسانهای مدرنی که در دوران پارینه سنگی میانه با نئاندرتالها معاصر بودند).
سوفیا لیمر میگوید: «در تمام مدت زمان، نئاندرتالها توانستند از همه شرایط آب و هوایی در حال تغییر قبلی جان سالم به در ببرند و تنها پس از گسترش هومو ساپینس ناپدید شدند. بنابراین، حتی اگر این گونهها در یک زمان زندگی نمیکردند، تغییرات آب و هوایی مشابهی را تجربه کردهاند که در نتیجه این سوال باقی میماند که رفتار آنها چقدر متفاوت بوده که به یکی اجازه داد زنده بماند و دیگری نه.»
در نهایت محققان چه چیزی در تحقیقاتشان پیدا کردند؟ نئاندرتالها و انسانهای امروزی تقریباً به طور کلی نقصهای مینای دندان را داشتند. اما مراحل کودکی که احتمالاً این نقصها در آنها ایجاد شده، یکسان نبوده است.
در انسانهای امروزی، رشد ناقص مینای دندان از ۱ تا ۳ سالگی، یعنی دوره فرضی از شیر گرفتن، بیشتر بود.
به گفته تیم تحقیقاتی، در نئاندرتالها رشد ناقص مینای دندان در حدود ۱ سالگی شروع شد و بین ۲ تا ۴ سالگی به اوج خود رسید که پس از دوره فرضی از شیر گرفتن است.
از شیر گرفتن، یک زمان آسیبزا برای همه افراد است و احتمالا به دوره سوءتغذیه در کودکان همراه باشد، چراکه شیرخوار به خوردن شیر عادت کرده و حالا والدین میخواهند او را به خوردن غذا عادت دهند. برخی از زنان تا به امروز شیردهی را برای سالها از جمله بعد از ۳ یا حتی ۴ سالگی تمدید میکنند.
آیا ممکن است نئاندرتالها دیرتر از انسانهای مدرن پارینه سنگی بچههای خود را از شیر گرفته باشند؟
به گزارش راز بقا، لیمر در پاسخ به این سوال میگوید که شواهدی که ما در مورد از شیر گرفتن نئاندرتالها داریم، چنین چیزی را نشان نمیدهد. پس این فرضیه رد میشود، پس ماجرا چیست؟
+ پیشنهاد مطالعه: ۱۰ اثر غیرمنتظره نئاندرتالها بر سلامتی انسان امروزی؛ از دیابت تا ریزش مو
نئاندرتالهای رنجکشیده
روزی روزگاری نئاندرتالها بهعنوان گونه انسانی با ابروهای پرپُشت، بدون چانه و نیزههای خشن شناخته میشدند.
نویسندگان درباره آنها مینویسند: «زندگی نئاندرتالها از نظر تاریخی بسیار استرسزا به تصویر کشیده میشود که تحت فشارهای مداوم برای زنده ماندن در شرایط سخت زیستمحیطی شکل گرفته بود، بنابراین به طور بالقوه به انقراض آنها کمک میکرد.»
لیمر در پاسخ به این سوال که زندگی آنها دقیقاً چه تفاوتی با بسیاری از انسانهای دوره پارینه سنگی دارد که در شرایطی اساساً مشابه زندگی میکردند، توضیح میدهد: «فکر کردن در مورد نئاندرتال رنجکشیده امری گذراست. مفروضاتی مبنی بر اینکه تیپهای هوشمند مدرن با کمک مجموعه رفتاری گستردهتر فشارهای وحشتناک را کاهش دادند، منسوخ شده است.»
مطالعه جدید تفاوت کلیدی در تربیت کودک را روشن کند که نویسندگان معتقدند احتمالا به انسانهای خردمند برای زندهماندن در این دنیای بیرحمانه کمک کرده، درحالیکه انسان نئاندرتال این کار را نکرده است.
با توجه به اینکه کودکان دندادنهای شیری خود را بعد از مدتی از دست میدهند، سوال اساسی این است که دندانهای بزرگسال کشفشده، دقیقاً چگونه کمبودهای مراقبت از کودک را در میان نئاندرتالها نشان میدهند؟
دندانهای شیری انسانها، در اوایل شش هفته در رحم شروع به رشد میکنند. دندانهای دائمی نیز چند ماه پس از تولد شروع به شکلگیری میکنند و تقریبا تا سن ۸ سالگی به شکلگیری ادامه میدهند.
بنابراین، کیفیت مینای دندان دائمی ما تحت تأثیر پرورشی است که بلافاصله پس از تولد شروع میشود. در انسان، دندانهای ثنایای دائمی در حدود ۳-۴ ماهگی شروع به تشکیل میکنند، مینای دندان در حدود ۴-۵ سالگی کامل میشود و دندانهای ثنایا در حدود ۶-۷ سالگی رشد میکنند. دندان مولر اول نیز همینطور است، اما دندان آسیای دوم حدود ۷ تا ۸ سالگی مینای دندان خود را کامل میکند و در حدود ۱۲ تا ۱۳ سالگی بالا میآیند.
+ پیشنهاد مطالعه: آیا ممکن است نئاندرتالها با HPV از بین رفته باشند؟
به گزارش راز بقا، از شیر گرفتن میتواند زمان سختی باشد. والدین باید تغذیه را بیاموزند و به کودک غذا داده شود و در عین حال غذای مناسب. خطر سوءتغذیه در همه افراد وجود داشت، چه انسانهای خردمند و چه غیر خردمند. هر چه کودک در زمان مناسبتری از شیر گرفته شود و طی چند سال تغذیه بهتری داشته باشد، دندان هایش پتانسیل بهتر شدن را دارد.
تیم تحقیقاتی بر اساس بررسی دندانها احتمال میدهد که انسانهای پارینهسنگی (انسان مدرن) در کاهش استرس رشدی فرزندانشان (به معنای جسمی و نه ذهنی)، با ایجاد وابستگی طولانیمدت و از طریق بهرهبرداری برتر از منابع، در فرزندپروری بهتر بودهاند و به همین دلیل گونهای بودند که زنده ماندند.
لیمر بیان میکند که تیم تحقیقاتی، استرس را به عنوان یک اختلال فیزیکیِ به اندازه کافی برای تأثیرگذاری بر تشکیل بافت سخت استخوان تعریف میکند؛ به عنوان مثال، سوءتغذیه، بیماریها یا عفونتها.
تکنیکهای انسان مدرن ممکن است پیچیدهتر یا بهتر از نئاندرتالها بوده باشد. لیمر توضیح میدهد: «ما احتمال میدهیم که انسانهای مدرن پارینه سنگی و نئاندرتالها استراتژیهای متفاوتی برای مراقبت از کودک پس از از شیر گرفتن داشتهاند، به طوری که استراتژی انسانهای مدرن پارینه سنگی منجر به کاهش بهتر استرس در اواخر دوران کودکی شده است و در نتیجه ما اینجا هستیم و آنها نیستند!»