محمد نصیر؛ داستان زندگی مردی که از ایران به کابل رفت و یک کبوترباز حرفهای شد
راز بقا: وقتی از محمد نصیر پرسیده میشود چرا پرندگانش اینقدر برایش مهم هستند، او برای پیدا کردن کلمات مناسب به سختی میاندیشد. او فقط تکرار میکند که آنها را دوست دارد و اگر اتفاقی برایشان بیفتد، ویران میشود.
به گزارش راز بقا، کبوترها زندگی او را هدفمند میکنند، چون سالهاست کاری برای انجام دادن ندارد.
نصیر در زمان جنگ داخلی افغانستان کابل را ترک کرد و ۱۲ سال در ایران زندگی کرد و ۱۸ سال پیش به افغانستان بازگشت. یکی از اولین کارهایی که پس از بازگشت انجام داد خرید ۲۰ کبوتر بود، چون در کودکی از دیدن کبوترهای عمویش شگفتزده شده بود.
او خانه پرندگانش را در یک روز ساخت. او معمولاً آنها را زمانی میخرد که یکونیم تا دو ساله باشند و آنها حدود ۱۰ سال زندگی میکنند.
در تابستان کبوترهایش در شب، بعد از کاهش گرمای روز، پرواز کنند وگرنه آنها برای پرواز دچار مشکل خواهند شد. صدای بال زدن کبوترها هنگام پرواز در آسمان و در میان حملات تروریستی مکرر و درگیریهای فزاینده که کشور را به این روز انداخته به او آرامش میدهد.
او فقط چند صد افغانی (حدود ۲.۵۰ تا ۴ دلار آمریکا) برای هر کبوتر خرج میکند، گرچه قیمت بعضی از آنها به ۳۰۰ دلار میرسد. او میگوید پرنده مورد علاقهاش یک کبوتر قرمز ساده است که، چون به او بسیار وفادار است «هیچوقت نمیپرد». او میگوید که تماشای پرندگان در حال پرواز هر شب برایش جذاب است.
رابطهای که علاقهمندان به کبوتر با پرندگان خود دارند بسیار شگفتانگیز است. به نظر میرسد که اهمیتی ندارد در دنیای آنها و اطرافشان چه میگذرد و همان لحظاتی که با کبوترهایشان به اشتراک میگذارند زیباترین لحظات زندگیشان است؛ فضایی امن بدون مسئولیت یا قضاوت؛ تجربه آزادی از طریق پرندگانشان.
مردانی که این سرگرمی را دنبال میکنند، علاقه زیادی به پرندگان خود دارند و اغلب به کسانی که در این حرفه دخالت ندارند همیشه با شک و تردید نگاه میکنند. آنها ممکن است نسبت به افراد خارج از حوزه کبوتربازی دودلی به خرج دهند و بر این باورند که تماشاگران هرگز نمیتوانند اهمیت این پرندگان را به طور کامل درک کنند.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
سهیلا سرمد؛ اولین زن کبوترباز ایران که ۶۰ سال قبل در تهران ۵۰۰ کبوتر داشت
بوم طالب آباد ورامین؛ رکورددار نگهداری کبوتر در ایران و جهان با ۲۰ هزار کبوتر پروازی!
راز علاقه انسان به کبوتر فاش شد؛ چرا ما کفترباز میشویم؟
در ناحیهای به نام افشار در کابل، ساختمانها بلند ساخته نمیشوند و همین امر آن را به مکان مناسبی برای پرواز کبوترها تبدیل میکند. نصیر میگوید: «من فقط کبوتر میخرم تا آنها را پرواز دهم، به پرورش آنها علاقه ندارم».
وقتی درباره اختلافات همسایگان بر سر کبوترها پرسیده میشود نصیر اندکی خجالت میکشد و میگوید گهگاه مشکلاتی پیش میآید و دارندگان دیگر کبوترها پرندگان یکدیگر را میدزدند، اما معمولاً اوضاع بین آنها دوستانه است.
محمد نصیر میگوید اغلب به دلیل دزدی و تقلبی که در زمینه جمعآوری پرندگان وجود دارد، این جامعه بدنام شده است و به عنوان افرادی با تحصیلات پایین یا «دروغگو» شناخته میشوند.
این برچسبگذاریهای نادرست باعث میشود که پیوندهای نزدیک میان پرورشدهندگان کبوتر با پرندگانشان بیشتر جالب باشد و همین خود پیچیدگی غیرمنتظرهای را آشکار کند.
سوال کردن درباره پرندگان میتواند حتی آرامترین کبوترداران را نیز برافروخته کند. انگار درب باز شده و جنبهای از فرد را نمایان میکند که اگر از پرندگانش و درباره آنها پرسیده نمیشد، پنهان میماند.
نصیر میگوید: «برای من شگفتانگیز است که این کبوترها چطور میتوانند از اینجا دور شوند و بدانند چطور به خانهشان برگردند. من عاشق این هستم که آنها نمیخواهند خانهشان را ترک کنند. آنها به من وفادارند».
نصیر رنگ یکی از کبوترهایش را که به تازگی خریداری کرده بیشتر از همه دوست دارد، کبوتری که ترکیب زیبایی از سفید، خاکی و صورتی – قرمز است. اما البته باید گفت که کبوتر مورد علاقهاش همان کبوتر قرمز ساده است که هیچوقت نمیپرد.