راز بقا: مفهوم بز طلیعه (Scapegoat) در کتاب مقدس به عنوان سازوکاری آیینی برای کفاره ظهور میکند؛ حیوانی که به صورت نمادین گناهان یک جامعه را به دوش میکشد و سپس از جمعیت دور میشود تا گناه زدوده شود و پاکی معنوی بازگردد.
به گزارش راز بقا، واژه «بز طلیعه» امروزه در زبان عام به کسی یا گروهی گفته میشود که مسئولیت اشتباهات دیگران را به دوش میکشد، اما ریشههای آن در قوانین آیینی قوم بنیاسرائیل باستان نهفته است. داستان بز طلیعه نخستین بار در لاویان (Leviticus) فصل ۱۶ و در زمینه یوم کیپور (روز کفاره) ظاهر میشود، جشنی که با آیینهای دقیق، پاکسازی معنوی مردم را تضمین میکرد.

به گزارش راز بقا، آیین بز طلیعه در لاویان شرح داده شده است؛ روزی که کاهن اعظم باید گناهان جمعی اسرائیل را کفاره دهد. دو بز انتخاب میشوند: یکی به عنوان قربانی به خدا تقدیم میشود و دیگری - بز طلیعه - به عزازیل (Azazel) سپرده میشود، که سنتاً به عنوان یک شیطان یا مکانی دورافتاده در صحرا درک میشود. کاهن اعظم گناهان مردم را بر سر بز طلیعه میگذارد و به حیوان منتقل میکند.
پس از این انتقال نمادین، بز طلیعه به صحرا برده و رها میشود تا گناهان را از جامعه دور کند. این سیستم دو بزی، هم آشتی با خدا از طریق بز طلیعه و هم زدودن پلیدی از جامعه انسانی را نشان میدهد. این آیین، فهم پیشرفته مردم باستان از جانشینی نمادین و مسئولیت جمعی را به نمایش میگذارد و چارچوبی اخلاقی و معنوی ایجاد میکند.

بز طلیعه سرشار از نمادگرایی است. با به دوش گرفتن گناهان مردم، مفهوم کفاره جایگزین را تجسم میبخشد؛ یعنی موجود بیگناهی به جای گناهکار، مجازات میشود. این مفهوم بعدها در تفکر مسیحی نمود یافته است، جایی که عیسی مسیح به عنوان بز طلیعه معنوی که گناهان انسانها را بر دوش میکشد، درک میشود.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
قبر حضرت آدم و حوا کجاست و چرا ۱۵۰۰ سال پس از فوت، محل دفن آنها تغییر کرد؟
افسانه عجیب درباره اولین قاتل تاریخ؛ آیا قابیل همان بیگفوت است؟
بز طلیعه همچنین نماد مسئولیت و طرد شدن است. رها کردن حیوان نشاندهنده نه تنها زدودن گناه، بلکه تمایل جامعه به فاصله گرفتن از تقصیر و شرارت است. پژوهشگران بر این باورند که آیین بز طلیعه همبستگی اجتماعی را تقویت میکند؛ گناهان به طور جمعی اعتراف میشوند و با دور شدن نمادین آنها، گروه میتواند پاک و بدون بار اخلاقی به زندگی ادامه دهد. صحرا که بز به آن فرستاده میشود، نمایانگر جدایی فیزیکی و معنوی است؛ فضایی حدی که پلیدی را از مرزهای جامعه مقدس دور میکند.

به گزارش راز بقا، مفهوم طلیعه کردن به عنوان انتقال گناه، فراتر از کتاب مقدس نیز دیده میشود. فرهنگهای خاور نزدیک باستان از حیوانات در آیینهای پاکسازی استفاده میکردند، اما روش خاص بز طلیعه در لاویان منحصربهفرد است. این آیین نشاندهنده اهمیت مراسم مذهبی در حفظ نظم اجتماعی و دینی در اسرائیل باستان است.
بز طلیعه همچنین بر زبان و فرهنگ تأثیر گذاشت. واژه «scapegoat» در انگلیسی، که نخستین بار در قرن شانزدهم در ترجمه ویلیام تیندال از کتاب مقدس به کار رفت، ایده انتقال گناه به دیگری را خلاصه میکند. امروزه این واژه در زمینههای اجتماعی، سیاسی و سازمانی به کار میرود، اما ریشه آن در آیین باستانی باقی مانده است: زدودن گناه با انتقال آن به موجودی دیگر، معمولاً بیدفاع.

به گزارش راز بقا، آیین بز طلیعه پر از جزئیات شگفتانگیز است که آن را برای پژوهشگران دینی و خوانندگان کنجکاو جذاب میکند. نخست، خود این ایده که یک حیوان میتواند گناهان یک جامعه را به دوش بکشد حیرتآور است. برخلاف طلیعه معمولی که خون حیوان گناه را میپوشاند، بز طلیعه عملاً گناه را به صحرا منتقل میکند؛ عملی نمادین که روانشناسی، دین و تئاتر را در هم میآمیزد.
نکته عجیب دیگر، هویت عزازیل است که بز طلیعه برای او فرستاده میشود. برخی آن را شیطان یا نمادی از صحرا میدانند، اما معنای دقیق آن مورد بحث است. برخی پژوهشگران معتقدند عزازیل ممکن است صخرهای، خدای صحرایی یا نماینده آشوب خارج از سرزمین مقدس باشد. در هر صورت، بز به مکان دورافتاده یا خطرناک فرستاده میشود تا از جامعه جدا شود.

دقت آیین نیز عجیب است: کاهن اعظم باید خون را روی پوشش رحمت بریزد، گناهان را با صدای بلند اعتراف کند و دو بز را همزمان مدیریت نماید. یکی قربانی میشود و دیگری فرستاده میشود. منابع باستانی نشان میدهند که اگر بز قبل از رسیدن به صحرا بمیرد یا گم شود، آیین نامعتبر میشود، که نشاندهنده دقت نمادین و واقعی غیرمعمول در آیینهای مدرن است.
قدرت ماندگار استعاره بز طلیعه خود عجیب است. امروزه انسانها این واژه را در موقعیتهای اجتماعی، سیاسی و سازمانی به کار میبرند، اما آیین اصلی حیوانی همچنان تقریبا غیرقابل تصور باقی مانده است؛ موجود زندهای که گناهان جمعی را حمل میکند و به تنهایی در صحرا پرسه میزند، تجسم ملموس گناهی که از بشر دور شده است.