کد خبر: ۱۲۱۳
12 خرداد 1403
14:28

داستان عجیب‌ترین جنگ جهان؛ چگونه شترمرغ‌ها با ارتش جنگیدند و پیروز شدند؟

داستان عجیب‌ترین جنگ جهان؛ چگونه شترمرغ‌ها با ارتش جنگیدند و پیروز شدند؟
در طول جنگ بزرگ ایمو (Emo War) سربازان استرالیایی تلاش کردند تا جمعیت شترمرغ استرالیایی (Emo) را کنترل کنند، اما در نهایت شکست خوردند.

راز بقا: جنگ‌ها تاریخ بشریت را شکل داده‌اند. این درگیری‌های مرگبار در میان کشور‌های قدرتمند تعداد غیرقابل حلی از تلفات را به جا گذاشت، که ما از کتاب‌های تاریخ خود آموخته‌ایم.

با این‌حال، این یک جنگ مانند جنگ‌های دیگر نیست. این جنگ بین یک کشور (استرالیا) و یک حیوان (امو) است. با راز بقا همراه باشید، چراکه این بخش جذابی از تاریخ است که احتمالا دوست ندارید آن را از دست بدهید.

به گزارش راز بقا، می‌دانیم که استرالیا بیش از سهمش مشکلات مربوط به گونه‌های مهاجم را داشته است، با این حال، جنگ بزرگ “Emo” استرالیا در نوع خود بی‌نظیر بود.

در تلاش برای از بین بردن جمعیت پرندگان بومی، نیرو‌های استرالیایی تمام تلاش خود را کردند و جنگی را آغاز کردند. این انسان علیه انسان‌های دیگر نبود، اما در عوض، حریفان، پرندگان بزرگ بدون پروازی بودند که به طور غیرمنتظره‌ای در جنگ با انسان پیروز شدند.

ایمو‌ها (Dromaius Novaehollandiae) پرندگان بزرگ و بدون پرواز بومی استرالیا هستند. 

یک ارتش پَر! چگونه «ایموها» با ارتش استرالیا جنگیدند و پیروز شدند؟

ورود انسان به قلمرو ایمو

به گزارش راز بقا، جنگ بزرگ ایمو، یکی از اثرات متعدد جنگ جهانی اول بود. در سال ۱۹۳۲، پس از پایان‌یافتن یکی از مرگبارترین درگیری‌های بشریت، هزاران سرباز جنگی استرالیایی به کشور خود بازگشتند.

این امر دولت را وادار به ایجاد یک برنامه اسکان کرد، که در نتیجه به حدود ۵۰۰۰ سرباز سابق مزارع برای کشت گندم و گوسفندپروری پیشنهاد شد.

در ابتدا، دولت ۹۰۰۰۰ هکتار زمین برای جانبازان خرید، اما این کافی نبود و درنهایت مجبور شد که سربازان باقی‌مانده را در برخی مناطق حاشیه‌ایِ غرب استرالیا مستقر کنند.

چیزی که دولت متوجه آن نشد، این بود که این زمین‌های کشاورزی تازه کشت‌شده در ناحیه کمپیون، پناهگاه مهاجرتی برای ایمو‌ها بود که در آن پرورش می‌یافتند و غذا پیدا می‌کردند.

ایمو‌ها پا‌های بسیار قدرتمندی دارند که به آن‌ها اجازه می‌دهد در هنگام جستجوی غذا به نقاط بسیار زیادی برسند و همچنین از این پا‌ها به عنوان سلاح در دفع شکارچیان کمک بگیرند. این پا‌ها به آن‌ها اجازه می‌دهد تا با سرعت چشم‌گیر ۵۰ کیلومتر در ساعت به سرعت بدوند.

یک ارتش پَر! چگونه «ایموها» با ارتش استرالیا جنگیدند و پیروز شدند؟

جنگ ایمو از کجا شروع شد؟

تخمین زده می‌شود که ۲۰۰۰۰ ایمو در مسیر معمول مهاجرت خود به منطقه داخلی کمپیون برای خوردن علوفه به مزرعه سرازیر شدند و علاوه‌بر خوردن عذا حصار‌های مزرعه را نیز خراب کردند. آن‌ها با بدن و پا‌هایی غول‌پیکر زیان مالی زیادی به کشاورزان وارد کردند.

علاوه بر این، در آن‌زمان تأثیر رکود بزرگ نیز وجود داشت که باعث کاهش شدید قیمت گندم و تشدید وضعیت منفی برای بخش کشاورزی شد. دولت قول داد از طریق یارانه به کشاورزان کمک کند، اما این وعده‌ها بی نتیجه ماند.

آغاز جنگ نابرابر انسان با ایمو

سربازان سابق که به کشاورزان تازه کار تبدیل شده بودند (در ابتدای متن به آن‌ها اشاره کردیم)، از راه حل ناامید بودند. آن‌ها از وزیر دفاع، سر جورج پیرس، کمک خواستند. پیرس و کهنه سربازان سابق، بدون دانش مدیریت حیات وحش، تنها یک راه حل برای حملات حیوانات موذی دیدند: راه اندازی یک جنگ همه جانبه علیه این پرنده.

بدون شک، طرح اعزام ارتش برای از بین بردن ۲۰۰۰۰ پرنده بدون پرواز، طرحی پوچ به نظر می‌رسد که به خوبی درباره‌اش فکر نشده است.

وزیر دفاع سر جورج پیرس به ارتش دستور داد تا جمعیت ایمو را نابود کند. او به خاطر همین تصمیم، بعداً وزیر جنگ ایمو نامیده شد.

برای از بین بردن ایموها، کشاورزان مسلسل درخواست کردند، زیرا به خوبی می‌دانستند که چقدر موثر خواهد بود. به سرپرستی سرگرد «مردیث»، سربازان مجهز به مسلسل‌های لوئیس که قادر به شلیک ۵۰۰ گلوله در دقیقه و ۱۰۰۰۰ گلوله مهمات بودند، به سمت کمپیون رفتند تا اکثریت جمعیت ایمو‌ها را از بین ببرند.

به گزارش راز بقا، مردیث به قدری مطمئن بود که نقشه‌اش عملی می‌شود، که حتی یک فیلمبردار را برای ثبت موفقیت قریب‌الوقوع خود به این جنگ آورد. اما واقعاً همه چیز طبق برنامه پیش نرفت...!

یک ارتش پَر! چگونه «ایموها» با ارتش استرالیا جنگیدند و پیروز شدند؟

شروعِ سلسله اتفاقات ناگوار

در روز ۲ نوامبر ۱۹۳۲، مردان نظامی به کمپیون سفر کردند و ۵۰ ایمو را دیدند و متوجه اولین مشکل خود شدند؛ پرندگان خارج از محدوده تفنگ‌ها بودند. راه حل آن‌ها این بود که از مردم محلی کمک بخواهند تا گله ایمو‌ها را به سمت مواضع تیر بکشند.

چیزی که استراتژی خوبی به نظر می‌رسید جواب نداد، زیرا هر بار که به گله‌ای شلیک می‌کردند، ایمو‌ها به گروه‌های کوچک تقسیم می‌شدند و با وحشت می‌دویدند و مسلسل‌ها را بی اثر می‌کردند. ایمو به دلیل چابکی خود هدف دشواری است.

سرگرد مردیث در ۴ نوامبر ۱۹۳۲، در تلاش برای کشتن تعداد بیشتری از ایموها، آماده شد تا جمعیت ۱۰۰۰ نفری از آن‌ها را در نزدیکی یک سد محلی به دام بیندازد. سربازان با دانستن ظرفیت پرندگان برای دویدن با سرعت‌های بالا، صبر کردند تا پرنده‌ها در نقطه‌ای خالی قرار گیرند و سپس شروع به آتش کردند.

با این حال، باز هم شانس با ارتش یار نبود، چراکه اسلحه تنها پس از کشتن ۱۲ پرنده گیر کرد و ایمو‌های دیگر شروع به دویدن کردند تا جان خود را قبل از تیراندازی بیشتر نجات دهند.

یک ارتش پَر! چگونه «ایموها» با ارتش استرالیا جنگیدند و پیروز شدند؟

همان‌طور که رسانه‌ها در آن زمان نقل کردند، «ایمومو‌ها ثابت کرده‌اند که آنقدر‌ها هم احمق نیستند. هر گروه رهبر خود را دارد، همیشه پرنده‌ای عظیم‌‎الجثه با پر سیاه که در ارتفاع بالاتر از آن‌ها ایستاده و در حالی که همنوعانش گندم می‌خورند، مراقب آن‌هاست. با اولین علامت مشکوک، او سیگنال را می‌دهد و ده‌ها ایمو، سرشان را از محصول بیرون می‌آورند و همه خبردار می‌شوند و فرار می‌کنند. اما رهبر ایمو‌ها همیشه می‌ماند تا پیروانش به امنیت برسند.»

در روز ششم جنگ، ۲۵۰۰ گلوله شلیک شده بود و تعداد تلفات ایمو مشخص نبود. برخی گزارش‌ها می‌گفتند که تنها ۵۰ پرنده مرده‌اند در حالی که برخی دیگر ادعا داشتند که ۲۰۰ تا ۵۰۰ تلفات وجود داشت.

همان‌طور که یکی از ناظران ارتش به یاد می‌آورد، پرندگان درک خود را از علوم نظامی توسعه داده بودند و از تاکتیک‌های زیرکانه استفاده می‌کردند. برای هر دسته از پرندگان، همیشه یک پرنده سیاه‌پوش بزرگ وجود داشت که در حالی‌که جفت‌هایش در مزارع مشغول بودند، از آن‌ها مراقبت می‌کردند.

علاوه بر این، تعداد زیاد و رنگ این پرنده‌ها، آن‌ها را به اهداف دشواری برای شکار تبدیل کرد. همه این عوامل باعث شد که سربازان استراتژی دیگری را به کار گیرند؛ استفاده از وسیله نقلیه.

مردیث تصمیم گرفت یک مسلسل را روی کامیون سوار کند تا ایمو‌های در حال فرار را نابود کند. در کمال تاسف، اما حتی یک گلوله هم شلیک نشد، زیرا زمینِ پر از دست‌انداز، هدف قرار دادن پرندگان را غیرممکن می‌کرد.

یک ارتش پَر! چگونه «ایموها» با ارتش استرالیا جنگیدند و پیروز شدند؟

پایان جنگ با ایموها، اما نه آتش‌بس!

سرانجام پس از چند هفته، این شکست به پارلمان استرالیا رسید که به اتفاق آرا مداخله نظامی را یک کار اشتباه تلقی کرد و در نهایت منجر به خروج پرسنل نظامی از «منطقه جنگی» شد.

این نشان دهنده پایان نبرد بود، اما آتش بس نبود. دولت تصمیم گرفت مهمات را در اختیار مردم محلی قرار دهد تا خودشان به این مشکل رسیدگی کنند و برای جلوگیری از تجاوز ایمو‌ها به زمین‌های کشاورزی.

به گزارش راز بقا، در سال ۱۹۳۴ حدود ۵۷۰۳۴ ایمو جان خود را در طی بیش از شش ماه از دست دادند.

جنگ بزرگ ایمو اغلب منبع کمدی و جذابیت بسیاری از مردم است که موضوع جوک‌ها، آهنگ‌ها و آثار هنری است.

در نهایت، جنگ علیه ایمو‌ها یک یادآوری مهم درباره اهمیت دادن به روش‌های پایدار و مؤثر برای مدیریت جمعیت حیات وحش است که نیاز‌های انسان و حیوانات را در نظر می‌گیرد.

برچسب ها :
شتر مرغ
خواندنی‌ها
ارسال نظر
علم و کیهان