












راز بقا: در محله عباسآباد تهران، خانهای هست که بوی عشق میدهد؛ خانهای که دیوارهایش پر از خاطره است و نام خیابانش با افتخار، یاد یکی از سه فرزند شهید خانواده عشقیار را زنده نگه داشته است. این خانه زمانی پاتوق عشقبازانی بود که دلشان برای پرواز میتپید. در این خانه، رضا عشقیار، زندگی میکرد، مردی از دل شهرری که با غرور همیشه از اصالتش گفت؛ از نسلی که کبوتربازی در رگ و ریشهشان جاری است.
به گزارش راز بقا، رضا عشقیار در خانوادهای چشم به دنیا گشود که کبوتربازی بخشی از هویتشان بود. پدرش، مرحوم دایی نعمت، پهلوان و ورزشکار نامی دوران خود، نخستین معلم عشق به کبوتر برای رضا بود. این عشق خانوادگی، نزدیک به ۱۶۰ سال قدمت دارد و عشقیار به همراه چند یار قدیمی در سالهای آخر حیاتش، بیش از ۳۰۰ کبوتر را در طبقهای از خانهاش نگه میداشت؛ جایی که نه فقط برای پرندهها، بلکه برای رفاقت و خاطره هم جا دارد.
به گزارش راز بقا، رضا عشقیار از ۱۶ سالگی شروع کرد؛ جدا و مستقل، با شوقی وصفناپذیر.خودش میگوید: «از کودکی بخاطر وجود کبوتر در خانه آباء و اجدادی در شهرری علاقه زیادی به این حیوان زیبا داشته و اغلب پس از فراغت از تحصیل نزد پدربزرگم آمده وبا دیدن کبوترها و نحوه پرواز آنها اطلاعاتی کسب نمودم و خود از سن ۱۶ سالگی مبادرت به نگهداری کبوتر بطور جداگانه نمودم»
مسابقات زیادی را پشت سر گذاشت، اما همیشه معتقد بود پرواز، بیشتر از آنکه رقابت باشد، بهانهای برای دیدار است. برای همین، حتی وقتی مسابقهای بدون گرو برگزار میشد، با افتخار کبوتر هوا میکرد. او باور دارد کبوتربازان دو عید دارند؛ یکی نوروز، و دیگری عید تیرماه. در عید تیر سال ۱۳۸۵، رکوردی از خود بهجای گذاشت: ۱۳۶ کبوتر با مجموع ۶ ساعت پرواز که با اختلاف، یکی از نامدارترین کبوتربازان تهران را پشت سر گذاشت.
به گزارش راز بقا، عشقیار تنها به کبوتربازی محدود نماند؛ او زمانی که دولت تصمیم به سربریدن کبوترها گرفت، ساکت نماند. پیگیریهای او و دیگر علاقهمندان، در نهایت به دیدارش با رئیسجمهور وقت، منجر شد و توانستند مانع این اقدام شوند. کبوتربازان کشور، تا امروز، این ایستادگی را فراموش نکردهاند.
به گزارش راز بقا، رضا عشقیار در سالهای آخر عمرش دل خوشی از برخی تغییرات در دنیای کبوتربازی نداشت. او از مبالغ سنگین گروها، درگیریها و بداخلاقیهایی که در این سالها وارد این عرصه شده، گلایهمند بود. میگفت اگر بار دیگر تصمیم به جمعکردن کبوتربازی گرفته شود، نهتنها مخالفت نمیکند، بلکه داوطلبانه برای اجرای آن پیشقدم میشود.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
محمد علی عنابی؛ مشهورترین کبوترباز شاهرود که ۱۰ سال پیش ۲ میلیارد تومان خرج کبوتر کرد!
به گزارش راز بقا، سال ۱۳۱۹، رضا عشقیار جوان و پرشور، تصمیم گرفت با یکی از نامآورترین کبوتربازهای آن روزگار مسابقه بدهد. شرط، سنگین بود: ۲۳ کبوتر، پانصد تومان پول نقد و ۱۰ مهمان. عشقیار با اعتمادبهنفس پذیرفت و در روز مسابقه، کبوترانش را به پرواز درآورد. هرچند برخی کبوترها زود فرود آمدند، اما پرواز کلی مجموعی چشمگیر بود. در روز دوم، یکی از کبوترهای حریف به شکلی مشکوک بازگشت و جنجال بزرگی به پا شد. اما داور با آزمایشی خلاقانه، حقیقت را نشان داد: کبوتر در هرز بوده و نباید ساعت پرواز برایش ثبت شود. در نهایت، عشقیار با وجود پیروزی، جایزه را پس داد و رقیبش را در آغوش گرفت؛ حرکتی که همه را متحیر کرد.
به گزارش راز بقا، در خانه حاج رضا عشقیار در سالهای آخر عمرش، عکس مرحوم زمانی، یکی از نزدیکترین دوستانش قرار داده شده بود. وقتی از او یاد میشد، اشک در چشمهای حاج رضا حلقه میزد و با بغض میگفت: «بهترین رفیقم بود». رضا عشقیار نه فقط به خاطر مهارتش در کبوتربازی، بلکه بهخاطر منش، صداقت و بزرگواریاش در دل همه عشقبازان جا داشت.