












راز بقا: امروزه دانش بشر بهواسطه مشاهدات علمی، تصاویر ماهوارهای و قوانین فیزیک به این نتیجه قطعی رسیده است که زمین دارای شکلی تقریباً کروی است؛ با کمی تختشدگی در قطبها و برآمدگی در خط استوا. اما برای بررسی بهتر این واقعیت، میتوان بهصورت فرضی و تحلیلی به این سؤال اندیشید: اگر زمین صاف بود، چه پیامدهایی بهدنبال داشت؟
در ادامه، پیامدهای فیزیکی، زیستی، و اقلیمی فرضیهی «زمین تخت» را بررسی خواهیم کرد.
به گزارش راز بقا، در یک زمین کروی، نیروی گرانش بهطور یکنواخت از هر نقطه سطح زمین به سمت مرکز آن عمل میکند. اما اگر زمین مسطح و دیسکمانند بود، مرکز این صفحه تنها جایی بود که نیروی گرانش مستقیماً به سمت پایین کشیده میشد. هرچه از مرکز دورتر میشدیم، نیروی گرانش بهصورت مورب عمل میکرد و به سمت مرکز گرایش پیدا میکرد.
این پدیده باعث میشد افراد در لبههای صفحه احساس کنند چیزی آنها را بهسمت مرکز میکشد. حتی راهرفتن، ایستادن و ساختن سازهها در مناطق حاشیهای زمین دشوار یا غیرممکن میشد، چرا که «پایین» در نقاط مختلف معنا و زاویه متفاوتی پیدا میکرد.
شکل کروی زمین نقش مهمی در نگهداشتن جو دارد. نیروی گرانش کروی، جو را بهصورت متقارن و یکدست در اطراف زمین نگه میدارد. اما در زمین صاف، توزیع نیروی گرانش باعث میشد جو ناپایدار شود و تمایل به حرکت به سمت مرکز داشته باشد.
در نتیجه:
تراکم هوا در مرکز صفحه بسیار بیشتر میشد.
در لبهها، فشار هوا کاهش یافته یا حتی جو از سطح زمین جدا میشد.
تنفس در مناطق حاشیهای دشوار یا غیرممکن میگشت.
در چنین حالتی، پراکندگی اکسیژن و شرایط زیستی فقط در نواحی مرکزی زمین میتوانست پایدار باقی بماند.
یکی از مهمترین پیامدهای کروی بودن زمین، پدیده روز و شب است. زمین با چرخش خود بهدور محورش، نیمهای از خود را در معرض نور خورشید قرار میدهد و نیمه دیگر در تاریکی باقی میماند. این چرخش منظم عامل شکلگیری شب و روز است.
به گزارش راز بقا اما اگر زمین صاف بود، شرایط بهطور کامل تغییر میکرد. اگر فرض کنیم خورشید مانند حال حاضر در فاصلهای دور و با ابعاد عظیم در فضا قرار داشته باشد:
نیمی از زمین همیشه در روشنایی کامل قرار میگرفت. نیمی دیگر برای همیشه در تاریکی مطلق باقی میماند.
در چنین حالتی، مفهوم شب و روز از بین میرفت و تعادل زیستی و اقلیمی در کره زمین بهشدت آسیب میدید. نواحی تاریک به مرور به سرزمینهای یخزده و مرده تبدیل میشدند، در حالی که نواحی روشن با گرمای دائمی، دچار بیابانزایی شدید میشدند.
در یک زمین کروی، ماهوارهها در مدارهایی بیضوی یا دایرهای در اطراف زمین قرار میگیرند و با سرعت مشخصی، همزمان با جاذبه زمین، در تعادل باقی میمانند. این امکان در یک زمین صاف از بین میرفت.
اگر زمین مسطح بود:
مدلهای فعلی مدارگردی بیمعنا میشد.
ماهوارهها نمیتوانستند بهصورت پایدار در مدار قرار گیرند.
سیستمهایی مانند GPS، اینترنت ماهوارهای، پیشبینی وضع هوا، و ارتباطات مخابراتی بهکلی مختل میشدند.
این پیامد، زندگی مدرن را دچار اختلال جدی میکرد.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
اگر سوار یک موشک شویم و پیوسته به سمت بالا حرکت کنیم، در نهایت به کجا خواهیم رسید؟
اگر زمین مانند سیاره زحل حلقه داشت، زندگی انسانها چه شکلی میشد؟
به گزارش راز بقا برنامهریزی پروازهای بینالمللی و مسیرهای کشتیرانی همگی بر اساس انحنای زمین انجام میشوند. مسیرهایی که بر روی کره زمین کوتاهتر هستند، ممکن است روی یک سطح صاف، کاملاً طولانی و غیرعملی باشند.
در زمین صاف، مفهومی مانند «مسیر ژئودزیک» (کوتاهترین مسیر روی سطح کروی) وجود نداشت و ناوبری بهطور کامل تغییر میکرد. حتی محاسبه ساعت پرواز، زمان طلوع و غروب، و تعیین موقعیت نیز غیرممکن یا بسیار ناپایدار میشد.
یکی از شواهد قدیمی و مهم گرد بودن زمین، سایه زمین روی ماه در خسوف است. در هنگام ماهگرفتگی، زمین میان خورشید و ماه قرار میگیرد و سایه آن بر سطح ماه میافتد. این سایه همیشه گرد است، که تنها در حالتی ممکن است که زمین شکلی کروی داشته باشد.
اگر زمین صاف بود، بسته به زاویه قرارگیری، سایههای مختلفی مانند بیضی، خطی یا حتی زاویهدار روی ماه میافتاد. اما واقعیت این است که همواره سایهای دایرهای دیده شده است.
به گزارش راز بقا فرض مسطح بودن زمین با مشاهدات علمی، قوانین فیزیکی و تجربیات روزمره انسان همخوانی ندارد. یک زمین صاف، نهتنها از نظر فنی و علمی غیرممکن است، بلکه عملاً شرایط زندگی را برای انسان و دیگر موجودات زنده مختل میکند.
گرد بودن زمین، پایهای برای پایداری سیستمهای طبیعی، جوی، زیستی، و حتی فناوریهای مدرن مانند مخابرات و ناوبری است. اگر زمین صاف بود، بسیاری از آنچه امروز بدیهی میدانیم از روز و شب گرفته تا نفس کشیدن ممکن نبود.