کد خبر: ۶۵۸
07 فروردين 1403
20:37

چرا نوزاد انسان نسبت به دیگر حیوانات اینقدر درمانده و ضعیف است؟

چرا نوزاد انسان نسبت به دیگر حیوانات اینقدر درمانده و ضعیف است؟
ماریانلا کاساسولا، دانشیار گروه تکامل انسان در دانشگاه کورنل گفت که فرآیند رشد و فرگشت طولانی که انسان‌ها تجربه می‌کنند یک «نعمت» است و بیشتر از چیزی که متخصصان تصور می‌کنند در طول زندگی به طول می‌انجامد.

راز بقا: بعضی از حیوانات نسبت به بقیه استقلال بیشتری دارند. بسیاری از آن‌ها بدون نظارت والدین می‌توانند از خود دفاع کنند – بچه لاک پشت‌های دریایی را تصور کنید که بر روی شن از تخم بیرون می‌آیند و سپس راه خود را به سمت اقیانوس پیدا می‌کنند. حیوانات دیگر مثل زرافه‌های تازه متولد شده می‌توانند با دست و پا بالا بروند و ظرف چند ساعت پس از تولد راه بروند.

قبل از اینکه نوزادان بتوانند به تنهایی کارهایشان را انجام دهند به سال‌ها مراقبت نیاز دارند.

به گزارش راز بقا به نقل از بیگ بنگ، براساس نقاط عطف رشد نوزاد که توسط مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC) مطالعه شده، نوزادان انسان برای دو ماه اول زندگی نمی‌توانند سر خود را بدون کمک ثابت نگه دارند. آن‌ها معمولأ برای اولین بار در چهار ماهگی غلت می‌خورند و تقریبأ در شش ماهگی می‌نشینند. آن‌ها معمولأ در ۹ ماهگی شروع به نشستن می‌کنند و قدم‌های آزمایشی اولیه خود را تقریبأ در یک سالگی می‌گذارند.

اما حتی در آن موقع، نوزادان فقط در حال شروع هستند. تنظیم بنیادی‌ترین مهارت‌های بقا مثل راه رفتن و غذا خوردنِ مستقل حداقل یک سال دیگر یا بیشتر زمان لازم دارد و کودکان قبل از اینکه بتوانند بخش‌هایی از دنیا را خودشان مدیریت کنند به مدت بیش از ده سال معمولأ به والدین یا مراقبان خود متکی هستند؛ و به گفتۀ محققان این کار درست است. زمان اضافی که انسان‌ها برای دستیابی به این توانایی‌ها نیاز دارند بخشی از رابطۀ فرگشت برای داشتنِ مغز‌هایی توسعه یافته است؛ مغز‌هایی که بتوانند استدلالاتِ پیچیده، ارتباطات و تعاملات اجتماعی و همچنین نیازمندی‌های فیزیکی و قابلیت‌های جسمی را مدیریت می‌کنند.

ترکِ لانه

به گفته‌ی جان دامبچر، سرپرست پرنده شناسی و یک شاخه از جانورشناسی در رابطه با پستانداران در آکادمی علوم کالیفرنیا: «وقتی حیوانات فرزندانی مستقل تولید می‌کنند، این امر دلایل زیادی دارد که به بیولوژی و رفتار آن‌ها مربوط می‌شود.» برخی از بچه حیوانات باید تا حد ممکن سریع باشند – در آب یا بر روی خشکی –، زیرا بزرگسالان به طور پیوسته در حال حرکت هستند و جوانان نیز باید خود را به آن‌ها برسانند (یا از شکارچیان فرار کنند). گونه‌های دیگری که به طور گسترده در اطراف گردش نمی‌کنند همراه با فرزندان بی دفاعشان در لانه‌ها یا سوراخ هایشان باقی می‌مانند.

تنوعات زیادی در میان حیواناتی از یک گروه یکسان به چشم می‌خورد. مثلأ پرندگان را در نظر بگیرید. دامباپچر به لایو ساینس گفت: «پرندگان آوازخوان – سینه سرخ و بلوبرد – کم و بیش لخت (بدون بال و پر) متولد می‌شوند و چشمانشان بسته است و بجز بالا بردن سرشان و دریافت غذا از والدین نمی‌توانند کار دیگری انجام دهند.» از طرف دیگر، جوجه‌هایی که تازه از تخم خارج شده اند بیشتر می‌توانند از خودشان مراقبت کنند. دامباچر گفت: «آن‌ها پر‌های پرزداری دارند؛ می‌توانند در اطراف راه بروند؛ و می‌توانند نوک بگیرند.» وی افزود: «اردک‌ها مدت کمی پس از بیرون آمدن از تخم می‌توانند به آب بروند و به دنبال مادرشان شنا کنند.»

به گفتۀ دامباچلر، تنوع و توانایی جانور تازه متولد شده را می‌توان با توجه به اندازه‌ی پرنده‌ی بالغ توضیح داد، زیرا در حداکثر اندازه‌ی تخمی که می‌گذارد منتقل می‌شود. اردک ها، مرغ‌ها و غاز‌های بزرگتر می‌توانند تخم‌های بزرگتری بگذارند که حاوی مواد مغذی بیشتری است؛ بنابراین جنین می‌تواند زمان بیشتری را درون تخم صرف رشد و تکامل کند. تخم‌های پرندگان آوازخوان بدون توجه به اندازه‌ی بدن والدین خیلی بزرگند؛ بنابراین فرزندان آن‌ها در یک حالتِ کمتر توسعه یافته متولد می‌شوند و در زیر پر و بال والدینشان به زمان بیشتری نیاز دارند.

بیولوژی و رفتار

دامباچلر گفت که تغییرپذیری مشابهی در پستانداران وجود دارد. اگرچه تمام نوزادان پستانداران برای تغذیه به مادرانشان نیاز دارند، بعضی‌ها به طور فیزیکی بیشتر از دیگران قابلیت دارند. کره اسب‌ها مدت کمی پس از تولد می‌توانند بایستند و به طور مستقل راه بروند، زیرا ماده اسب‌های بزرگسال به اندازه‌ی کافی بزرگند و می‌توانند مدت کافی باردار باشند و جنینشان فرصت کافی برای رشد و تکامل پیدا کند؛ این کار باعث می‌شود آن‌ها به طور فیزیکی حتی به عنوان نوزاد قابل باشند. هرچند، پرندگان آوازخوان تقریبأ لخت (بدون پر و بال) و با چشمان بسته متولد می‌شوند و باید در لانه و توسط گرمای بدن مادرشان خود را گرم نگه دارند.

دامباچلر گفت: «پرندگان آوازخوان که دارای سرعت متابولیکی بالا و اندازه‌ی بدن کوچکی هستند نمی‌توانند فرزند خود را به مدت طولانی نگه دارند.» طبق مطالعۀ منتشر شده در سال ۲۰۱۲، محدودیت‌های فیزیکی و متابولیکی برای بارداری و تولد انسان نیز وجود دارند. از قبل مشخص شده که مغز – و جمجمۀ – نوزادانِ در حال رشد بیشتر از میزانِ درون رحم (به طور متوسط) رشد نمی‌کند، زیرا در این صورت درون لگن مادر جای نمی‌گیرند.

این مطالعه کشف کرد که یک دوره‌ی بارداریِ نه ماهه (به طور متوسط) احتمالأ طولانی‌ترین دوره‌ای است که یک زن می‌تواند سرعت متابولیکیِ تسریع یافته‌ی لازم در حین دوران بارداری را متحمل شود. دامباچلر افزود: «اما خودکفاییِ نوزادان پستانداران فقط به اندازه‌ی گونه و سرعت متالبولیکی آن بستگی ندارد. خودکفایی همچنین با توجه به اکولوژیکیِ گونه و این مسئله که چه مقدار از رفتار آن‌ها ذاتی است و چه مقدار از والدین یاد گرفته می‌شود تعیین می‌گردد.»

به عبارت دیگر، هرچه اطلاعاتِ رفتاری که یک جوان از بزرگسالانش جذب می‌کند بیشتر باشد، نفشِ مراقبت طولانی مدت توسط والدین در وفق دادنِ تازه وارد با الگو‌ها و شیوه‌های گروهی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. این مسئله مسیر طولانی که نوزاد انسان باید از درماندگی به سمت کودکی و بزرگسالی طی کند را توضیح می‌دهد؛ البته با توجه به اینکه چه مقدار باید از والدین خود درباره‌ی ارتباطات و رفتار‌های اجتماعی یاد بگیرند.

آهسته و پیوسته

ماریانلا کاساسولا، دانشیار گروه تکامل انسان در دانشگاه کورنل گفت که فرآیند رشد و فرگشت طولانی که انسان‌ها تجربه می‌کنند یک «نعمت» است و بیشتر از چیزی که متخصصان تصور می‌کنند در طول زندگی به طول می‌انجامد. کاساسولا به لایو ساینس گفت: «قشرجلویی مغز حتی در دوران بزرگسالی تحت رشد و فرگشت قرار دارد.»

اگرچه به نظر می‌رسد قابلیت‌های فیزیکی اولیه‌ی انسان‌ها از حیوانات عقب مانده باشد، در طولانی مدت، دوره‌ی درماندگیِ طولانی مدت انسان‌ها در نهایت یک نتیجه‌ی شناختیِ قابل توجه را ارائه می‌دهد. کاساسولا به لایوساینس گفت: «می دانیم که چیز‌ها به شکل معینی فرگشت پیدا می‌کنند، زیرا منفعت آن‌ها در این است. هرچه سرعت بلوغ بیشتر باشد به ما اجازه می‌دهد تا تفکر پیچیده تری داشته باشیم.»

برچسب ها :
انسان
خواندنی‌ها
ارسال نظر
علم و کیهان