کد خبر: ۱۰۱۹
23 ارديبهشت 1403
10:58

دادگاه حیوانات در قرون وسطی؛ از خروسی که تخم گذاشت تا خوکی که بچه‌ها را می‌خورد!

دادگاه حیوانات در قرون وسطی؛ از خروسی که تخم گذاشت تا خوکی که بچه‌ها را می‌خورد!
انسان‌ها سابقه طولانی و عجیبی در محاکمه حیوانات دارند - از مورد خروس شیطانی تا خوک‌های کودک‌کُش.

راز بقا: روی مبل نشسته اید و برای اولین بار در طول روز احساس آرامش می‌کنید. ناگهان، گربه شما مانند یک شکارچی جنگل، روی قفسه کتاب‌های شما می‌پرّد و با تکان دادن دم به سمت قاب عکس حرکت می‌کند. کمی مکث می‌کند تا به شما نگاه کند. چیزی در چشمانش هست... شاید نیت شوم برای آزار دادنِ شما! عکس شما را از قفسه جدا می‌کند و روی زمین می‌شکند. احتمالا شما فکر می‌کنید او عمدا این کار را کرده است. اما او همیشه چنین کار‌هایی را انجام می‌دهد.

به گزارش راز بقا، همه ما برخی از صفت‌ها را به حیوانات نسبت می‌دهیم؛ مثلا وقتی می‌گوییم چه گربه بازیگوشی یا به یک سگ می‌گوییم «پسر خوب». در واقع ما اغلب در مورد حیوانات به عنوان بازیگران اخلاقی صحبت می‌کنیم. البته که دلایل فلسفی خوبی درباره این باور وجود دارد که حیوانات می‌توانند اخلاقی رفتار کنند.

ما اغلب «قصد و نیت» را به رفتار حیوانات نسبت می‌دهیم، چه گربه‌های ناسازگار باشند چه سگ‌های شیطان و یا اسب‌های وحشی. در واقع ما حیوانات را به عنوان عواملی تصور می‌کنیم که به عمد این یا آن را انجام می‌دهند.

بنابراین، سؤال این است که تا چه حد می‌توانیم با حیوانات به‌عنوان عوامل اخلاقی رفتار کنیم که مستحق مجازات یا تحسین هستند (و نه صرفاً به عنوان یک تکنیک شرطی‌سازی)؟ آن‌ها تا کجا مسئولیت دارند؟

پیشنهاد مطالعه:

گاو متهم را پیدا کردی؟

باور کنید یا نه، انسان‌ها سابقه طولانی در محاکمه حیوانات دارند. از اوایل قرن سیزدهم، حیوانات از همه نوع در سراسر اروپا واجد شرایط بودند که به جرایم جنایی متهم شوند، وکیل داشته باشند و احکامی از جمله اعدام برایشان صادر شود.

مورخان توضیحات مختلفی را برای اینکه دقیقاً چرا اروپایی‌های قرون وسطایی دادگاه‌های حیوانات را برگزار می‌کردند، ارائه کرده‌اند، اگرچه یک توضیح رایج بر این باور است که کلیسا می‌خواست هر کاری که می‌تواند انجام دهد تا حس کنترل بر قانون، نظم و عدالت را به مردم منتقل کند.

پشت‌پرده دادگاه حیوانات در قرون وسطی؛ از خروسی که تخم گذاشت تا خوکی که بچه‌ها می‌خورد!

در فرانسهِ سال ۱۳۸۶، یک خوک پس از «افراط در تمایل شیطانی خوردن نوزادان در خیابان» اعدام شد! یک قرن بعد، برخی از موش‌ها به دلیل تخریب و خوردن بی رویه محصولات منطقه به محاکمه کشیده شدند.

در سوئیس در سال ۱۴۷۴، یک خروس متهم به تخم‌گذاری شد. آن‌زمان باور بر این بود که جادوگران از تخم خروس‌ها برای انجام کار‌های شیطانی خود استفاده می‌کردند. خروس متهم به همکاری با شیطان شد و به طور خلاصه در آتش سوزانده شد!

در فرانسه در سال ۱۷۵۰، یک الاغ و یک مرد هر دو به حیوان‌خواری متهم شدند. شاهدان به شخصیت خوب الاغ شهادت دادند و در نهایت حیوان تبرئه شد. مرد اما تبرئه نشد.

امروزه، اما حیوانات تقریباً هرگز تحت تعقیب کیفری رسمی قرار نمی‌گیرند. (تقریباً هرگز: در سال ۲۰۰۴، خرسی به نام کاتیا به دلیل قلع و قمع دو نفر به ۱۵ سال زندان محکوم شد. او در سال ۲۰۱۹ آزاد شد.).

اما آیا واقعاً باید وقتی حیوانات کار‌های «بد» انجام می‌دهند به همین راحتی آن‌ها را آزاد کنیم؟

یک شک و تردید خاص

مسخره‌کردن این لحظات عجیب در تاریخ حقوقی آسان (و سرگرم کننده) است، اما همه اتفاقاتی که در این‌باره افتاده، یک سوال فلسفی جالب را در مورد مسئولیت اخلاقی حیوانات مطرح می‌کنند. برای مثال، سگی را تصور کنید که چیزی را می‌خورد که نباید یا خارج از محل تعیین‌شده اجابت مزاج می‌کند. ما اغلب فرض می‌کنیم که حیوانات، حداقل پس از درجه خاصی از آموزش، باید دارای نوعی گناهکاری باشند.

واقعیت این است که هرچقدر در نردبان هوش (یا احساس) حیوانات عمیق‌تر فرو می‌رویم، همه‌چیز مبهم‌تر می‌شود. بیایید نگاهی علمی به این مسئله بیندازیم.

سگ

حیوانات واقعا قصدی دارند؟

چگونه باید «حیوانات» را درک کنیم؟ از دیدگاه داروینی، همه حیوانات استراتژی‌هایی برای رسیدن به اهداف خاصی مانند جفت‌گیری یا خوردن دارند. آن‌ها هدفی را در سر دارند و ابزاری را برای دستیابی به آن به کار می‌گیرند.

با این حال، این نوع «رفتارگرایی» خطر عباراتی مانند «باور» و «میل» را کم می‌کند، تا جایی‌که درک ما از آن‌ها قابل تشخیص نیست.

به گزارش راز بقا، برای مثال یک باکتری قصد انجام کار‌ها را ندارد؛ به روشی بسیار سیستماتیک و واکنشی عمل می‌کند. می‌خواهیم بگوییم که «قصد داشتن» به درجه‌ای از پیچیدگی یا نوعی نیاز حداقلی و ضروری نیاز دارد.

با این حال، برای دیدن عمق شگفت‌انگیز فرآیند‌های ذهنی، لازم نیست خیلی به قلمرو حیوانات بروید. برای مثال داروین مجذوب کرم‌ها بود. او متوجه شد که کرم‌ها چگونه می‌توانند بدون توجه به اندازه، برگ‌ها، چوب‌ها و مواد گیاهی را به درون لانه‌های خود بکشند.

او کشف کرد که کرم‌ها نوعی آزمون و خطا را روی استراتژی‌های کششی انجام می‌دهند و در نهایت روی یک رویکرد ترجیحی تصمیم می‌گیرند.

او نوشت: «اگر کرم‌ها، چنان‌که به نظر می‌رسد از قدرت برداشت برخوردار باشند، سزاوار این هستند که باهوش خوانده شوند. زیرا آن‌ها می‌توانند مانند یک مرد در شرایط مشابه رفتار کنند.»

اگر انسان‌ها معیار ذهنیت ما هستند و حیوانات مانند انسان رفتار می‌کنند، پس باید به آن‌ها نیز نوعی ذهنیت حداقلی نسبت دهیم.

دلایل اخلاقی حیوانات

ما اغلب شایستگی یک عمل را بر اساس انگیزه‌های آن قضاوت می‌کنیم. اگر از روی مهربانی به دوستی کمک کنم، خوب است. اگر به خاطر تنفرم از همسایگانم پنجره را بشکنم، بد است.

به گزارش راز بقا، اما حیوانات به وضوح بر اساس «دلایل اخلاقی» عمل می‌کنند. پس از اینکه یک روز سخت را در محل کار گذرانده‌اید، احتمالا در یک فشار عصبی گرفتار می‌شوید و ممکن است گریه کنید و به طور کلی پریشان به نظر برسید. سپس، سگ کوچک شما می‌آید تا کمک کند. او روی شما می‌پرد، شما را لیس می‌زند و دست شما را نوازش می‌کند. در این مورد، سگ برای کمک به شما عمل می‌کند، زیرا «می خواهد» حالتان بهتر باشید. این کار او از روی شفقت است؛ یک «دلیل اخلاقی» غیرقابل انکار دارد.

همان‌طور که مارک رولندز فیلسوف استدلال می‌کند: «.. حداقل برخی از حیوانات مجموعه وسیعی از رفتار‌ها را نشان می‌دهند که به درستی می‌توانند اخلاقی تلقی شوند. این‌ها شامل منصف بودن، نشان دادن همدلی، نشان دادن اعتماد و عمل متقابل است.»

حیوانات نمی‌توانند «فراشناختی» عمل کنند؛ آن‌ها نمی‌توانند بپرسند که در یک موقعیت معین چه کاری باید انجام دهند یا نباید انجام دهند. بلکه آن‌ها به سادگی توسط احساسات به این طرف یا آن طرف رانده می‌شوند. اما این باعث نمی‌شود که حیوانات خاصی از اختیار اخلاقی ناتوان باشند.

بدون شک، رفتار بر اساس احساسات اخلاقی، هر موجودی را به یک بازیگر اخلاقی تبدیل می‌کند. پس آیا باید حیوانات محاکمه شوند؟!

برچسب ها :
تاریخ جهان
خواندنی‌ها
ارسال نظر
علم و کیهان