












راز بقا: در گسترهی سکوت و وهمِ کویر ایران، جایی که شب به تاریکی مطلق میپیوندد و شنها صدای زمان را در خود دفن میکنند، افسانههایی زندهاند که هنوز در حافظهی مردم جاری است.
به گزارش راز بقا، یکی از مرموزترین و شگفتانگیزترین این روایتها، داستان «شترهای جنزده» است. حیواناتی که گفته میشود شبانه گرفتار دنیای اجنه میشوند و تا ابد نشانی از آن سفر تاریک را در نگاه خود حمل میکنند.
به گزارش راز بقا، در نواحی کویری ایران، بهویژه در روستاهای خور، بیاضه، طبس، راور، بافق و اردکان، قصههایی مشترک شنیده میشود: شترهایی که در هنگام شب، در گوشهای امن بسته شدهاند، اما سحرگاه تنها افساری پارهشده و جای پایی نیمهکاره از آنها به جا مانده است. باور عمومی این است که جنها این شترها را با خود میبرند برای سواری، جابهجایی یا حتی مراسم عروسی در جهان نامرئی خودشان.
به گزارش راز بقا، در مواردی نادر، شتر پس از چند روز بازمیگردد؛ زخمی، لاغر، زخمخورده از زانو و با چشمانی غریب. کاروانداران کهنهکار معتقدند که چنین شتری «چشم جنی» پیدا کرده، چشمی که دیگر به دنیای ما تعلق ندارد. صدای زنگولهاش دیگر همان نیست و گاه شبها در خواب، صدایی عجیب از گلویش بیرون میجهد.
به گزارش راز بقا، در باورهای محلی، زنگولهی شتر نقشی کلیدی دارد. این زنگها با صدای خاص خود، اجنه را دور نگه میدارند. اگر زنگوله شتر گم شود یا توسط اجنه تعویض شود، حیوان بیدفاع میماند. به همین دلیل، مردم کویر هنگام شببستن شتر، آیات قرآن میخوانند، اسپند دود میکنند و گاه نخ سبز یا سیاه به افسار یا زنگ شتر میبندند.
به گزارش راز بقا، روایتهای بسیاری وجود دارد از کسانی که شبهنگام صدای زنگ شتری را از دل کوه یا عمق بیابان شنیدهاند، همراه با صدای خندهی زنی ناشناس یا گریهی کودکی بیچهره. وقتی مردم به محل صدا میروند، چیزی نمییابند جز ردپایی ناتمام روی شن. این صداها نشانهی سفر شتر در دنیای اجنه تلقی میشود.
«یکی از شترهام شب ناپدید شد. صدای زنگش رو از دور میشنیدم ولی هر چی میرفتم، بهش نمیرسیدم. سه روز بعد خودش برگشت، بیافسار، زخمی و ترسیده. شبها از توی خواب صداهایی درمیآورد. صدای زنونه… همه میگفتن عروس جنی شده بود».
به گزارش راز بقا، شترهای جنزده، بخشی از میراث زنده و شفاهی مردمان کویرند. افسانههایی که گرچه از دل باورهای کهن برآمدهاند، اما ریشه در واقعیتهایی، چون تنهایی شبانهی صحرا، گم شدن حیوانات، و ترس انسان از ناشناختهها دارند. واقعیت یا خیال، هنوز هم صدای زنگ شتری در تاریکی کویر، دل خیلیها را میلرزاند.