












راز بقا: گاهی واژهای ناشناخته، تنها با یکبار شنیدن، ذهن را به سفری پررمزوراز میبرد. «کُر زنگِرو» یکی از همین واژههاست؛ نام موجودی که نسلبهنسل در گوش کودکان زمزمه شده، اما چهرهاش در تاریکی باقی مانده است.
به گزارش راز بقا کرزنگلو یا کرزنگرو جانوری درنده و چابک است که از گربه بزرگتر است. بیشتر در بیشه زارهای کنار رودخانه زیست میکند.کر در گویش لری به معنای بچه، زنگ به معنای سیاه و مشکی رو که روی هم رفته کرزنگلو به معنای بچه سیاه میباشد. در فرهنگ نامه بوشهر، کرزنگلو را بچه بر یا کودک ربا نامیدهاند و بر این اعتقاد هستند که حیوانی است که با خود بچه حمل میکند. کتاب سیری در گویش دشتستان از آن با نام کرزنگرو یاد کرده است و آن را مرکب کلمه کر به معنای فرزند مذکر، زن و کلمهی گرو به معنای گیرنده که در مجموع به معنای گیرنده فرزند زنان تعریف میکند.
در روایتها این حیوان را بسیار چالاک و سریع میدانند و معتقدند که او در برابر کوچکترین حرکتی به راحتی از خود انعطاف نشان میدهد. او بسیار بی صدا به قربانی خود نزدیک میشود و زیر گلو او را میگیرد. بینی او حساسترین نقطهی بدنش میباشد و چشمهای براقی دارد. بزرگترها در قدیم برای ترساندن بچهها از نام این موجود استفاده میکردند و برای این که آنها بازیگوشی را کنار بگذارند و به خواب بروند به آنها میگفتند که زودتر بخوابند وگرنه کرزنگلو میآید و آنها را با خود میبرد حتی در گذشته زمانی که فرزندان برای شنا به رودخانه میرفتند، بزرگترها به آنها گوشزد میکردند تا از نزدیک شدن به گردابها و آبهای عمیق خودداری کنند، زیرا بر این باور بودند که کرزنگلو بیشتر در آبهای عمیق وجود دارد و ممکن است به آنها حمله کند و غرقشان نماید.
به گزارش راز بقا، موجودی که همزمان هم میترساند و هم کنجکاو میکند. در ادامه، به روایتهای مردمی، فرضیههای علمی و رمز و رازهای فرهنگی این موجود عجیب میپردازیم.
به گزارش راز بقا، در فرهنگ مردم استانهای جنوبی ایران - بهویژه بوشهر، فارس، کهگیلویه و بویراحمد و بخشهایی از خوزستان - نام «کر زنگرو» با هالهای از ترس و رمزآلودگی همراه است. مردم محلی او را حیوانی شبزی، چابک و خطرناک توصیف میکنند که از نور آفتاب میگریزد و معمولاً هنگام غروب یا شب ظاهر میشود. او چشمانی درخشان دارد، بهشدت هوشیار است و بدن انعطافپذیری دارد. اما نقطهضعفش بینی اوست؛ اگر آسیبی ببیند، جان میبازد.
«کر زنگرو» در روایتها گاهی شکارچی کودکان است، گاه تنها یک حیوان درندهی شبزی. مادران و مادربزرگان از این موجود برای ترساندن بچههای بازیگوش استفاده میکردند: «اگه نخوابی، کُر زنگِرو میاد میبردت!» این جمله کافی بود تا کودک بهسرعت به رختخواب پناه ببرد.
نظریههای گوناگونی در مورد این حیوان وجود دارد ولی هیچ گاه شخصی را که این حیوان را دیده باشد یا به او حمله کرده باشد را نیافتیم. همین موضوع باعث میشود تا این نکته به ذهن بیاید که شاید این حیوان هم مانند غولک، ساخته دست افسانههای ما باشد.
قدیمیها این حیوان را بسیار چالاک و سریع میدانند و معتقدند این حیوان در برابر کوچکترین حرکتی به راحتی از خود انعطاف نشان میدهد. برخی آنرا اندکی از گربه بزرگتر میدانند که بینی این حیوان حساسترین نقطه بدنش میباشد و چشمهای براقی دارد. شاید بتوان این ویژگیها را با خصوصیات گربه وحشی نزدیک دانست. البته برخی آن را نوعی از گورکن معرفی میکنند. با این وجود برخی از قدیمیها با سرسختی و به شدت باور به وجود این حیوان افسانهای داشته و توصیف آنها از آن حیوان انسان را به یاد گرگینههای فیلمهای هالیودی میاندازد.
به گزارش راز بقا، بررسی ریشههای زبانی این واژه نیز جالب است. در بعضی منابع محلی، «کُر» به معنای کودک یا پسر است، «زنگ» به معنای سیاه، و «رو» به چهره اشاره دارد. ترکیب این سه، معنای «بچهی سیاهرو» یا «کودک تاریکی» را میدهد.
در جایی دیگر، در کتاب «سیری در گویش دشتستان»، این واژه ترکیبی از «کُر» (پسر)، «زن» و «گِرو» (گیرنده) دانسته شده و به معنای «رباینده فرزندان زنان» آمده است.
در فرهنگنامه بوشهر، دکتر سیدجعفر حمیدی، کُر زنگِرو را بچهبر یا کودکربا معرفی میکند و احتمال میدهد که نام آن برگرفته از حیواناتی ناشناخته یا اشتباه گرفتهشده با گونههایی مانند کانگرو باشد؛ گرچه از منظر زیستشناسی این فرضیه رد میشود.
به گزارش راز بقا، پیگیری چندینسالهی توسط سید جعفر حمیدی برای یافتن منشأ زیستی این افسانه، سرنخهایی را روشن کرده است. با بررسی روایتها، عکسها و مشاهدات محلی، فرضیهای قوی مطرح شد که کر زنگرو ممکن است همان «کاراکال» یا «سیاهگوش ایرانی» باشد.
این گربهسان، بدنی استوانهای، گوشهایی با موهای سیاه و رفتاری شبانه دارد. وزنش بین ۶ تا ۱۹ کیلوگرم است و در تاریکی با چشمان درخشانش شکار میکند.
برخی نیز گربه جنگلی یا گربه وحشی را با این موجود اشتباه گرفتهاند. اما کاراکال ویژگیهایی دارد که بیشتر با توصیفهای عامه مطابقت دارد: چابک، شکارچی، شبزی و گریزپا.
با توجه به شباهت اسمی در برخی مناطق ترکمنصحرا که به کاراکال «قاراگولاک» میگویند (یعنی گوشسیاه) و در نایین که آن را «منگولهگوش» مینامند، شباهتهای معنایی با «کر زنگرو» نیز دیده میشود.
به گزارش راز بقا، هرچند تاکنون هیچ مدرک علمی قطعی از وجود «کر زنگرو» ثبت نشده، اما این موجود همچنان در ذهن مردم زنده است. چه افسانه باشد، چه واقعیت، یا ترکیبی از هر دو، «کر زنگرو» نماد بخشی از فرهنگ شفاهی جنوب ایران است.
موجودی که در لابهلای ترانهها، لالاییها، هشدارهای مادرانه و شبنشینیها حضور دارد. موجودی که ما را با خود به دنیایی میبرد که مرز خیال و واقعیت در آن محو شده است.