












راز بقا: در میان کوهها و دشتهای جنوب ایران، جایی که هنوز ردپای کوچ، آتش اجاقهای ایل و صدای نیلبک در باد میپیچد، فرهنگهایی زندهاند که نسلها آن را سینهبهسینه حفظ کردهاند. عشایر قشقایی، یکی از اصیلترین اقوام ترکتبار ایران، نهتنها به هنر قالیبافی و کوچنشینی شهرت دارند، بلکه باورها و آیینهایشان، آیینهای از تفکر، تجربه و معنویت در بطن زندگی است.
به گزارش راز بقا، در یکی از همین ایلها، گفتوگویی صمیمی با بانویی سالخورده و محترم از طایفهی قشقایی ترتیب دادیم. زنی که با کلامی آرام، اما محکم، گنجینهای از خاطرات و آیینهای کهن را با ما در میان گذاشت؛ آیینهایی که شاید بهزودی در هیاهوی زندگی مدرن به دست فراموشی سپرده شوند.
او در گوشهای از چادر نشسته بود. وقتی از خاطرات گذشته پرسیدیم، به آرامی قوطی فلزی کوچکی را از میان وسایل قدیمی بیرون آورد. قوطیای زنگزده، اما با ارزشی عاطفی و نمادین برای او. با لحنی سنگین و آرام گفت: «این قوطی را مادرم در سال ۱۳۶۷، زمانی که ازدواج کردم، به من داد. تاکنون آن را بهعنوان یادگار نگه داشتهام. داخل آن مقداری نیل و زعفران وجود دارد.»
به گزارش راز بقا در ظاهر، این قوطی چیز خاصی نبود، اما در دل خود روایتی از آیینی فراموششده داشت. نیل، با رنگ آبی تیرهاش، و زعفران، با رنگ گرم قرمز، در فرهنگ سنتی عشایر، ابزارهایی برای حفاظت نوزاد از چشمزخم، انرژیهای منفی و خستگی افراد بهشمار میرفتند.
وی در ادامه از یکی از رسوم بسیار خاص عشایری سخن گفت که ارتباطی میان شکار، تولد و نیروهای طبیعت ایجاد میکرد: «در گذشته، وقتی کودکی به دنیا میآمد و یکی از اعضای خانواده از شکار یا سفری سخت با اسب و تفنگ بازمیگشت، بر اساس باورهای سنتی، میبایست نوزاد را در برابر آن فرد خسته بلند میکردند. اعتقاد داشتند که خستگی و انرژی سنگین او ممکن است بر حال و سلامت کودک اثر بگذارد.»
او ادامه داد: «در چنین شرایطی، اندکی آب درون لولهی تفنگ میریختند و آن را به نوزاد مینوشاندند. گاهی نیز مقداری آب بر سم اسب میریختند و سپس آن آب را به کودک میدادند. هدف از این اقدام، تطهیر نوزاد از انرژی منفی و ایجاد تعادل در روح و جسم او بود.»
به گزارش راز بقا این آیین در نگاه اول ممکن است برای مخاطب امروزی غیرمعمول بهنظر برسد، اما در بستر فرهنگی و شرایط آن زمان، نوعی درمان بومی و معنوی محسوب میشده است.
زن قشقایی در توضیح کاربرد نیل و زعفران چنین گفت: «رنگ نیل، که آبی تیره است، برای دفع چشمزخم و انرژیهای بد استفاده میشد. زعفران هم که رنگی میان زرد و قرمز دارد، بهدلیل بوی خوش و خواص داروییاش، نشانهای از برکت و طراوت بود. اگر کسی با لباس قرمز یا با حالتی ناآرام به دیدن نوزاد میآمد، ممکن بود بر کودک اثر منفی بگذارد. برای همین نیل و زعفران به نوزاد میدادند تا از آن محافظت شود.»
این باور ریشه در نمادشناسی رنگها دارد؛ جایی که رنگ قرمز میتوانست همزمان نماد خطر، بیماری یا هیجان شدید باشد، در حالی که رنگ آبی، آرامش، پایداری و محافظت را تداعی میکرد.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
جمجمه الاغ؛ کاربرد عجیب جمجمه الاغ در کرمان، کاشمر، قاین و سبزوار در دفع ارواح شیطانی و بارش باران
مراسم «هل هله کوسه»؛ آیین بارانخواهی در فرهنگ عشایر بختیاری که به آن «کوسهگردانی» میگویند
قدرت شاخ بز؛ چرا در روستاهای ایران بالای در ورودی خانهها شاخ بز نصب میکنند؟
بسیاری از این آیینها در آثار مردمنگاری ایرانی و خارجی ثبت شدهاند. پژوهشگرانی همچون لوئیس بک در کتاب «قشقاییها» به فرهنگ معنوی و آیینهای محافظتی این قوم اشاره کردهاند. همچنین در گزارشهای مرکز مطالعات عشایری ایران، باورهای مشابهی دربارهی استفاده از رنگها، عناصر طبیعت و نمادها برای حفظ سلامت کودک و مادر ثبت شده است.
این زن سالخورده، خود را تنها حافظ یک سنت نمیدانست؛ بلکه میگفت آن قوطی را برای دخترش هم حفظ خواهد کرد، تا این یادگار از بین نرود. او با نگاهی امیدوار ادامه داد: «ما زنهای عشایر همیشه مسئول محافظت از خانه، بچهها و سنتهامون بودیم. این قوطی فقط یک شیء نیست؛ مثل یک امانته، یک تکه از زندگی ماست.»
این سخن او گواهی است بر نقش کلیدی زنان در تداوم فرهنگی جوامع سنتی. زنانی که همزمان با وظایف روزمره، حامل و انتقالدهندهی دانش فرهنگی، آیینها و باورهای معنویاند.
به گزارش راز بقا فرهنگ عشایری ایران، گنجینهای است غنی از آیینها، نمادها و باورهایی که فراتر از ظاهر سادهشان، مفاهیم ژرف روانشناسی، انسانشناسی و طبیعتگرایی را در خود دارند. داستان قوطی نیل و زعفران، آب لولهی تفنگ و آیینهای تطهیر نوزاد، تنها بخشی از این گنجینهی فرهنگی است. در روزگاری که فرهنگها بهسرعت در حال تغییر و فراموشی هستند، شنیدن و ثبت چنین روایتهایی، قدمی است ارزشمند برای حفظ هویت فرهنگی و میراث معنوی ایران.