کد خبر: ۳۹۰۶
29 ارديبهشت 1404
15:37

نسناس؛ ترسناکترین موجود افسانه‌ای ایران که چهره‌ای ترسناک دارد و تبدیل به فحش شده است!

نسناس؛ ترسناکترین موجود افسانه‌ای ایران که چهره‌ای ترسناک دارد و تبدیل به فحش شده است!
نسناس یکی از ترسناک‌ترین موجودات افسانه‌ای در فرهنگ بومی ایران، به‌ویژه در سیستان و بلوچستان و جنوب کشور است. این موجود نیمه‌انسان، با یک دست، یک پا و چهره‌ای ناقص، در روایت‌های شفاهی بلوچ‌ها حضوری رازآلود دارد. در این مطلب با ویژگی‌ها، خاستگاه و دو روایت ترسناک از این موجود اسرارآمیز آشنا می‌شوید.

راز بقا: در افسانه‌ها و فولکلور ایرانی، موجوداتی دیده می‌شوند که از دل تاریکی ذهن انسان‌های نخستین سر برآورده‌اند؛ موجوداتی مرموز، ترکیبی، و همیشه ناتمام. 

به گزارش راز بقا، نسناس یکی از این هیولا‌های ریشه‌دار است که با چهره‌ای ناقص، وجودی تکان‌دهنده و رفتاری ناپایدار، قرن‌هاست ذهن مردم برخی از نقاط ایران و جهان عرب را تسخیر کرده است. این موجود بیشتر در حاشیه‌ی جنوب‌شرقی ایران، در فرهنگ بلوچ‌ها، سواحل مکران، و بخش‌هایی از هرمزگان و بوشهر زنده نگه داشته شده و حتی گاهی در خواب‌ها، قصه‌ها و هشدار‌های شفاهی نسل به نسل منتقل شده است. 

در لغت نامه اسدی درباره نسناس آمده است: «نسناس جانوری بود چهارچشم سرخ روی درازبالا و سبزموی، درهندوستان، چون گوسفند بود، او را صید کنند و خورند اهل هندوستان.»

در روایتی دیگر نسناس، نوعی از حیوان است که به صورت نصف آدمی باشد چنانکه یک گوش و یک دست و یک پای دارد و به طور مردم در عربی کلام کند... و در تواریخ بهجت العالم نوشته که: نسناس در نواحی عدن و عمان بسیار است و آن جانوری است مانند نصف انسان که یک دست و یک پا و یک چشم دارد و دست او بر سینه ٔ او باشد و به زبان عربی تکلم کند و مردم آنجا او را صید کرده می‌خورند. این روایت در کتاب  غیاث اللغات آمده است.

نسناس

نسناس کیست؟ بازمانده‌ای از آدم‌های نخستین

به گزارش راز بقا، نسناس در لغت به معنی «نیمه‌شناس» یا «ناشناس» آمده است؛ موجودی که نه انسان است و نه حیوان، بلکه تکه‌ای گمشده از هر دو. در بسیاری از متون کلاسیک، از جمله در کتاب‌هایی، چون عجایب‌المخلوقات یا بحر‌الغرائب، نسناس به‌عنوان موجودی تک‌دست، تک‌پا، و با نیمی از صورت انسان توصیف شده است. 

او تنها یک چشم دارد، یک گوش، و دمی شبیه حیوانات. برخی از نویسندگان مسلمان قرون وسطی مانند مسعودی و قزوینی، نسناس را بازمانده‌ی مردمانی دانسته‌اند که در دوران پیش از آدم ابوالبشر زندگی می‌کردند. 

نسناس

در توصیفاتی دیگر، نسناس به‌جای راه رفتن، می‌پرد یا می‌لولد. او زبان انسان‌ها را نمی‌فهمد، اما گاهی با صدا‌های حیوانی حرف می‌زند. چهره‌اش معمولاً با ترس، انزوا و ناشناختگی گره خورده و همین ویژگی باعث شده در ذهن عامه به‌عنوان «موجودی نفرین‌شده» شناخته شود.

در برخی جاها نوشته شده که نسناس اسطوره‌ای است که گفته می‌شود نوعی جن است، که بدنش نیمی از اعضای انسان همانند یک پا یک دست و یک چشم را دارد و نیمه دیگر پرنده مانند شبیه آنوناکی‌های منقاردار است. برخی معتقدند که نسناس دو جنس نر و ماده دارد.

برخی حدس می‌زنند که در واقع این موجود مانند انسان‌سانان نخستین، شبیه به میمون و شامپانزه از جمله نئاندرتال و انسان راست‌قامت و انسان کارورز و پرامردم و جنوبی‌کپی و آردی‌کپی و ساحل‌مردم چادی است. این نام گاهی در گذشته در متن‌های زیست‌شناسی فارسی در برابر واژه میمون بکار می‌رفته که نام عمومی گروهی از آدم‌نمایان (گوریل، شمپانزه، اورانگوتان، گیبون) است. 

در فرهنگ عامه به نوعی بوزینه بی‌دم هم گفته می‌شود.

نسناس

نسناس در ایران؛ بیشتر از همه در باور مردم کدام مناطق زندگی می‌کند؟

به گزارش راز بقا، در ایران، باور به نسناس بیشتر در مناطق جنوب شرقی کشور رایج است؛ به‌ویژه در استان سیستان‌وبلوچستان، مناطقی از هرمزگان، مکران، و حتی سواحل جنوبی خلیج فارس. در این نواحی، پیران محلی باور دارند که نسناس هنوز در نقاط دورافتاده‌ی کوه‌ها یا دل شنزار‌ها پنهان است. در برخی از قصه‌های شفاهی بلوچ‌ها، شب‌هایی که باد شدیدی می‌وزد یا مه ناگهانی در بیابان می‌پیچد، نشانه‌ی نزدیک شدن یا گذر نسناس است. 

برای مطالعه بیشتر بخوانید:

بوسلامه؛ کابوس مردم جنوب که از اعماق دریا بالا می‌آید و صیادان را با خود به زیر آب می‌برد

مردآزما؛ غولی ترسناک که شب‌ها در بیابان به شکل یک مرد لاغر ظاهر می‌شود و انسان‌ها را تا حد مرگ می‌ترساند

طنطل؛ دیوی عظیم‌الجثه و ترسناک که ساکن بیابان‌های ایران است و آدم‌ها را شکار می‌کند

برخی معتقدند که دیدن نسناس، نوعی هشدار از طرف دنیا‌های دیگر است؛ به‌ویژه برای کسانی که «حد خود را نمی‌دانند» یا «زیادی کنجکاو هستند». در بعضی قصه‌ها آمده که مردانی که نیمه‌شب به صحرا می‌روند و هرگز بازنمی‌گردند، در واقع قربانی برخورد با نسناس شده‌اند.

نسناس

دو روایت معروف درباره نسناس

روایت اول: «صدای پا در ماسه‌ها»

این داستان از دهکده‌ای در حوالی چابهار نقل شده است. پیرمردی بلوچ به نام کاک رشید سال‌ها پیش برای جمع‌کردن چوب به دشت رفته بود. شب هنگام، دیر به خانه برمی‌گردد. وقتی به دروازه‌ی روستا نزدیک می‌شود، صدای پا‌های کش‌دار و سنگینی پشت سرش می‌شنود؛ انگار چیزی در ماسه‌ها راه می‌رود، اما فقط یک پا دارد.

او برمی‌گردد، اما کسی نیست. ناگهان صدای ناله‌ای شبیه گوسفند از میان تاریکی می‌آید، اما وقتی نزدیک می‌شود، با موجودی نیم‌تن، با یک دست دراز و چهره‌ای ناتمام روبه‌رو می‌شود. نسناس با نگاهی تهی به او خیره می‌شود و سپس، به‌سرعت روی یک پا ناپدید می‌شود. 

مرد تا آخر عمرش دیگر شب از خانه بیرون نرفت و همیشه می‌گفت: «هرکه از خودش نیمه‌ای را گم کند، نسناس را می‌بیند». 

نسناس

روایت دوم: «نوزاد ناقص‌الخلقه»

در یکی از روستا‌های قدیمی منطقه مکران، گفته می‌شود زنی که به‌تازگی زایمان کرده بود، نوزادش را ناقص‌الخلقه دید: تنها یک چشم در وسط پیشانی‌اش بود، دستی نداشت و صدایی عجیب از گلویش بیرون می‌آمد. بزرگان دهکده گفتند که این نوزاد «فرزند نسناس» است. مردم باور داشتند نسناس شبانه وارد خانه شده و روح نوزاد را دزدیده است. 

مادرش تا چند ماه بعد دچار وهم و کابوس بود. می‌گفت شب‌ها صدای نفس‌نفس زدن کسی را کنار پنجره می‌شنود. سرانجام شبی، در آتش اجاق خانه، چیزی سوخت و بوی بدی در اتاق پیچید. از آن شب به بعد، نوزاد هم مرد و وهم مادر هم تمام شد.

پیرزنی محلی گفته بود: «نسناس، اگر نگیرد، ناتمام می‌گذارد». 

نسناس؛ استعاره‌ای از ناتمام‌بودن انسان؟

به گزارش راز بقا، بسیاری از پژوهشگران مردم‌شناس باور دارند نسناس، بیش از آن‌که فقط یک هیولا باشد، نمادی روان‌شناختی است؛ بازتابی از ترس انسان از «ناقص بودن»، «طرد شدن»، یا «انسانِ بدون روح». در برخی تفسیرها، نسناس در واقع آینه‌ای است از همان بخش‌های فراموش‌شده‌ی درون ما، نیمه‌های ناتمام، بخش‌هایی که نمی‌خواهیم ببینیم.

برچسب ها :
فرهنگ و تمدن
خواندنی‌ها
ارسال نظر
علم و کیهان