












راز بقا: در دل جنگلهای مرموز و بارانی گیلان، جایی میان بندر انزلی و صومعهسرا، منطقهای به نام «هفتدغنان» وجود دارد؛ سرزمینی غرق در مه، باران و البته افسانه. اینجا سالهاست پاتوق ماجراجویانیست که به دنبال هیجان و تجربههای ماورایی میگردند. اما در دل این زیبایی خیرهکننده، رازی نهفته است؛ رازی که با گذشت دههها هنوز هم در گوشهوکنار نقل میشود: کلبهای متروکه، که به «کلبه وحشت» شهرت دارد.
به گزارش راز بقا، برخی از محلیها توصیه میکنند که شب را در این حوالی نمانید. آنها صداهایی شنیدهاند، سایههایی دیدهاند و به نوعی، انرژی این ناحیه را «سنگینتر» از بقیهی جنگل توصیف میکنند. درست در بخش شرقی روستا، جایی میان درختان انبوه و سکوت وهمآلود، کلبهای فراموششده قرار دارد که سالهاست داستانهای ترسناکی با آن گره خورده است.
افسانهها زمانی شدت گرفتند که در سال ۱۳۶۵، چهار جوان تصمیم گرفتند شجاعت به خرج دهند و شب را در آن کلبه بمانند. آنها میخواستند خلاف باور عمومی عمل کنند و شاید فقط دنبال هیجان بودند. اما چیزی که قرار بود یک تجربهی ماجراجویانه باشد، به تراژدی ختم شد.
نیمههای شب، دو نفر از آن چهار پسر با وحشتی وصفناشدنی، کلبه را ترک کرده و فرار میکنند. اما دو نفر دیگر باقی میمانند؛ یکی از آنها دچار حملهی ناگهانی قلبی میشود و جان میدهد، و دیگری چنان در شوک فرو میرود که عقل خود را از دست میدهد. هنوز هم دلیل دقیق این اتفاقها مشخص نیست، اما از آن شب به بعد، شایعات پیرامون «کلبه وحشت» وارد فاز تازهای میشود.
چهار سال پس از آن واقعه، سه دختر جوان بیخبر از ماجراهای گذشته، راهی هفتدغنان میشوند و به سمت همان کلبهی مخوف میروند. دو روز بعد، مردم محلی یکی از دختران را در حالی پیدا میکنند که در شوک مطلق فرو رفته و بیوقفه میلرزیده است. پلیس محلی با بررسی کلبه، دو دختر دیگر را پیدا میکند؛ هر دو جان خود را از دست داده بودند. پزشکی قانونی علت مرگ را سکتهی ناگهانی ناشی از ترس شدید اعلام میکند. گفته شده چشمان هر دو، باز و به یک نقطهی نامعلوم خیره مانده بود.
پس از این ماجرا، کلبه توسط نیروهای امنیتی مسدود میشود. ورود به آن منطقه ممنوع اعلام شد و همه چیز تحت نظارت قرار گرفت.
عجیب اینجاست که با وجود همهی شایعات، هیچ مدرک رسمی یا سند قابل استنادی برای اثبات این حوادث وجود ندارد. با این حال، بسیاری از مردم منطقه هنوز هم باور دارند که این کلبه، فقط یک ساختمان متروکه نیست؛ بلکه در آن چیزی فراتر از عقل و منطق ما نهفته است.
تحقیقات انجام شده توسط خبرنگاران درباره کلبه وحشت از مردم بومی و محلی روستای رینه و هفت دغنان نشان میدهد که این موضوع صرفا یک شایعه بیش نبوده و تمامی کسانی که سالهای سال است که در این روستا زندگی میکنند این شایعات مربوط به کلبه وحشت انزلی را تکذیب نمودند.
حتی درباره داستانهای منتشر شده مربوط به چهار پسر و دختران نیز سند قابل اتکایی وجود ندارد و به نظر میرسد اینها صرفا داستانهایی تخیلی هستند که در بین برخی از افراد میچرخند.