












راز بقا: در دامنههای صخرهای کوههای قندهار افغانستان، سازهای سنگی و رازآلود به نام «چهلزینه» (Chilzina) یا «چهلپله» خودنمایی میکند.
به گزارش راز بقا، این بنای تاریخی با پلههایی تراشیدهشده در دل کوه، یادگاری از دوران اسکندر مقدونی تلقی میشود و همچنان برای پژوهشگران و علاقهمندان به تاریخ، معمایی بزرگ محسوب میگردد. این مکان، نه تنها بخشی از میراث تاریخی افغانستان، بلکه نمایندهای از تأثیرات یونانیها بر فرهنگ منطقه است.
به گزارش راز بقا، در منطقهای کوهستانی در مرز غربی «قندهار کهن» - همان قندهار امروزی - بنایی سنگی و باشکوه وجود دارد که به «چهلزینه» شهرت دارد؛ پلههایی تراشیدهشده در دل کوه که به یکی از نمادهای قدرت تاریخی در آسیای مرکزی تبدیل شدهاند.
این اثر خارقالعاده، نمادی است از هنر، اقتدار و چشمانداز سیاسی بابر، بنیانگذار امپراتوری مغول. او مردی بود که جهان پیرامونش را با ارادهای آهنین دگرگون کرد. بخشهای وسیعی از آسیای مرکزی و شبهقاره هند را فتح نمود تا امپراتوری خود را بنیان نهد و در عین حال، نفوذ فرهنگ ایرانی را نیز گسترش دهد.
بابر که از نوادگان تیمور و چنگیزخان بود، بهخوبی میدانست چگونه باید نام خود را در تاریخ ماندگار سازد.
در چهلزینه، او نهتنها پلکانی عظیم در دل کوه تراشید، بلکه محفظهای سنگی نیز در آنجا ایجاد کرد تا روایت فتوحاتش را برای نسلهای آینده ثبت کند. بابر، داستان فتوحات و شکوه امپراتوریاش را به زبان فارسی بر دیوارهای این محفظه حک کرد؛ روایتی از پیروزیها، جاهطلبیها و نگاه استراتژیک او به جهان.
اما برجستهترین بخش این مجموعه، دو مجسمه شیر است که در بالای پلکان قرار دارند. این شیرها به زنجیر بسته شدهاند و همچون نگهبانانی سنگی، ورودی محفظه را محافظت میکنند. همین تصویر، اوج نمادپردازی بابر را به نمایش میگذارد: حتی نگهبانان قدرتمندش - که با دستان هنرمند و از دل سنگ شکل گرفتهاند - در زنجیر او هستند. این مجسمهها، نماد تسلط بابر بر قدرت، طبیعت، و حتی نمادهای اقتدار هستند؛ همانگونه که او جهان پیرامون خود را نیز در کنترل خویش میدید.
چهلزینه، بیش از یک بنای تاریخی، یادبودی است از ارادهای شکستناپذیر و میراثی فرهنگی که هنوز بر دامنه کوههای قندهار خودنمایی میکند.
چهلزینه از حدود چهل پله تراشیدهشده مستقیم در سنگ کوه تشکیل شده که با دقت بالا و تکنیکی پیشرفته ساخته شدهاند. با وجود گذشت قرنها، این پلهها هنوز ساختاری مستحکم دارند. اطراف پلهها در برخی بخشها دیوارههایی با نقوش ابتدایی و علائم مذهبی حکاکی شده است.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
گودال بزرگ مرگ؛ بزرگترین قبرستان سلطنتی تاریخ که ۷۴ نفر خدمه را زنده زنده در کنار پادشاه دفن کردند!
چهلزینه در سمت شمالی دژ قدیمی قندهار (Old Kandahar) قرار دارد؛ همان دژی که در سال ۱۷۳۸ میلادی توسط نادرشاه افشار از ایران تخریب شد. اگرچه دستور ساخت این پلکان سنگی توسط بابر، بنیانگذار امپراتوری مغول، صادر شده بود، اما بعدها، در دوره حکومت بابر (۱۵۲۶ تا ۱۵۳۰ میلادی)، کتیبههای متعددی درباره فتوحات او در این مکان حکاکی شدند که به نظر میرسد پسرش، همایون، آنها را نگاشته باشد.
چهلزینه بهویژه به خاطر کشف کتیبه دو زبانهی اشوکا، امپراتور هندی، بر روی دامنهی این کوه شناخته شده است؛ کتیبهای که هنوز هم در محوطهای روباز روی کوه باقیمانده و قابل بازدید است.
وجود این کتیبه در چهلزینه، نشانهای از حضور جمعیتهای یونانی در این منطقه در سده سوم پیش از میلاد به شمار میرود و همچنین نشان میدهد که اشوکا بر قندهار و ناحیه آراخوزیا (Arachosia) در آن زمان تسلط داشته است.
سبک حجاری با الهام از هنر هلنیستی و در برخی نقاط با تأثیرات هنر بودایی تلفیق شده است. این ویژگیها چهلزینه را به یکی از نادرترین نمونههای معماری سنگی در منطقه تبدیل کرده است.
به گزارش راز بقا، برای مردم محلی، چهلزینه مکانی مقدس تلقی میشود. برخی اهالی منطقه، چهلزینه را محل راز و نیاز یا انجام آیینهای خاص میدانند. هنوز هم در برخی ایام خاص، مردمان بومی برای دعا یا روشن کردن شمع به این مکان کوهستانی میآیند.
چهلزینه تنها یک بنای تاریخی نیست، بلکه محل شکلگیری افسانهها و شایعات عجیبی است. برخی باور دارند که این پلهها نهفقط ساخته انسان، بلکه بهنوعی اثر موجوداتی آسمانی یا بیگانه هستند. دلیل این ادعا را شباهت سنگتراشی آن به سازههای مرموز دیگر دنیا مانند ماچوپیچو یا پترا میدانند.