وویتک؛ خرس همدانی که سیگار میکشید و سرباز وفادار ارتش لهستان در جنگ جهانی بود
راز بقا: در طول جنگ جهانی دوم، ارتش لهستان با یک استخدام خاص و به یاد ماندنی مواجه شد؛ وویتک، یک خرس قهوهای ایرانی که به عنوان سرباز ثبتنام شده و در ارتش لهستان خدمت کرد. وویتک در تمام مراحل جنگ با نیروهای لهستانی همراه بود و حتی در جبهه ایتالیا نیز به طور فعال شرکت کرد و ترفیع گرفت. پس از پایان جنگ، او به یکی از نمادهای شناختهشده نیروهای لهستانی تبدیل شد.
به گزارش راز بقا پس از حمله نازیها به لهستان در ۱ سپتامبر ۱۹۳۹ و تهاجم شورویها به این کشور، دهها هزار افسر و سرباز لهستانی کشته و یا به گولاگها تبعید شدند. در پی تغییر دینامیک قدرت و حمله آلمان در تابستان ۱۹۴۱، دولت لهستان به بریتانیا منتقل شد و ارتش آندر زیر فرمان ولادیسلاو آندر تشکیل شد. این ارتش که حدود ۱۰۰،۰۰۰ سرباز را شامل میشد، به خاورمیانه و بهویژه ایران منتقل شد.
در شهر همدان، در غرب ایران، وویتک خانواده جدیدش را پیدا کرد. به گزارش رازبقا او توسط پسری پیدا شد که معتقد بود شکارچیان مادرش را کشتهاند و به ایستگاه قطار شهر آورده شد، همانطور که بسیاری از تجار و فروشندگان به امید کسب درآمد از سربازان عبوری انجام میدادند. توجه دختر جوانی که خواهرزاده یکی از افسران لهستانی بود، به این خرس جلب شد و او در سنین کم خریداری شد و به دختر برای نگهداری سپرده شد.
در حالی که لهستانیها در یک کمپ موقت پناهندگان در تهران مستقر میشدند. برای سه ماه، دختر جوان از تولهخرس مراقبت کرد، قبل از اینکه او به یک شعبه از گروه تأمین مهمات آتشبار لهستانی سپرده شود. در اینجا، او بالاخره نام وویتک را دریافت کرد، که نام مستعار نام رایجتر لهستانی، ووجیخ، به معنی جنگجوی خوشحال است.
به سرعت، زندگی وویتک در ارتش تحت تأثیر تربیت او قرار گرفت، زیرا بیشتر غذایی که به او داده میشد مشابه غذایی بود که سربازان میخوردند. شواهد بیشتری نشان میدهد که ارتش بهترین محیط برای جوانی مانند وویتک نبود، زیرا خرس به سرعت به طعم آبجو، سیگار (چه کشیده شده و چه خورده شده) و قهوه صبحگاهی علاقهمند شد، سه موردی که سربازان در سراسر جهان با آن آشنا بودند.
تربیت وویتک همچنان سبک زندگی یک سرباز را منعکس میکرد. او به سرعت بزرگ شد و به زودی به اندازهای بزرگ شد که با سربازان برای تفریح کشتی بگیرد. به گزارش رازبقا یک پرستار اختصاصی برای تأمین رفاه او تعیین شده بود. با این حال، عادتهای سیگار کشیدنش ادامه یافت و او حتی به قدری پیش رفت که با پای عقبی خود در کنار دیگر سربازان در صف راه برود. وویتک به سرعت محبوبیت زیادی در میان غیرنظامیان و سربازان پیدا کرد و به یک نماد برای گروه تأمین مهمات آتشبار ۲۲ تبدیل شد که بعداً به سپاه دوم لهستانی تحت فرماندهی بریتانیا واگذار شد.
پس از حمله نازیها و شورویها به لهستان، ارتش و مردم این کشور پراکنده شدند. برخی به فرانسه فرار کردند و ارتش سیگورکی را تشکیل دادند. این نیروها در نبرد فرانسه ۱۹۴۰ شرکت کردند و به انگلستان رفتند. در ۱۹۴۲، گردان سوم کارپات در شمال آفریقا تشکیل شد و سپس در ۱۹۴۳، ارتش دوم لهستانی شکل گرفت.
در ۱۹۴۴، وویتک، خرس قهوهای، به طور غیررسمی در ارتش دوم لهستانی خدمت کرد و در نبرد مونت کاسینو به حمل و بارگذاری مهمات کمک کرد و به عنوان قهرمان در کنار سربازان لهستانی شناخته شد.
نبرد مونت کاسینو در مه ۱۹۴۴ یکی از نبردهای سنگین از نظر تلفات بود. به گزارش رازبقا این منطقه به عنوان یک خط محکم نازی، به سختی قابل فتح بود. تعداد زیادی از نیروها در این نبرد شرکت کردند، اما تنها زمانی که ارتش دوم لهستانی تحت رهبری ژنرال ولادیسلاو آندر با افزایش تهاجم متفقین به ایتالیا به میدان آمد، اوضاع تغییر کرد.
نبرد به شدت و با از دست دادن تعداد زیادی از نیروها ادامه یافت، اما در نهایت لهستانیها موفق به فتح صخره کاسینو شدند. در این صخره، وویتک در کنار همرزمان خود به شدت روی بستهها کار میکرد و با تکیه بر او به عنوان یک سرباز متعهد، ارتباط بیشتری با نیروها برقرار کرد.
پس از این نبرد، وویتک به عنوان یکی از نمادهای معروف در ارتش آزاد لهستان شناخته شد و مانند سربازان واقعی در هر مکان و زمان شناسایی شد.
به گزارش رازبقا پس از جنگ، وویتک به لندن، انگلستان منتقل شد و به عنوان یک سرباز رها شده، به یک باغوحش ملحق شد، جایی که به محبوبیت بیشتری در میان بازدیدکنندگان، بهویژه بچهها دست یافت. او به عنوان سمبل زنده نیروهای آزاد لهستانی باقی ماند و تا سال ۱۹۵۷ زنده بود.
زندگی او نشاندهنده امید و آزادی برای لهستانیها در دوران بسیار تاریک تاریخ است. وویتک، خرس قهوهای، نه تنها به خاطر نجات خود در این شرایط جالب بلکه به عنوان یک سمبل در آن زمان، داستانی است که همچنان زنده و معتبر میماند.
در سال ۱۹۹۳، ۲۸،۰۰۰ لهستانی در ارتش بریتانیا خدمت میکردند و وویتک به عنوان یک شخصیت محبوب در فرهنگ لهستان شناخته میشود. او هرگز به سرزمین مادری خود بازنگشت و نمادی از امید و سربلندی برای ملت لهستان در جنگ جهانی دوم بود.