سریعترین دونده جهان در هند چه میکند؟
راز بقا: پشت فرمان نشستهای. در مسیری طولانی راندهای. هنوز ساعتها راه باقی است تا به مقصد برسی. دو سوی جاده، دشت است و تا چشم کار میکند بیابان و هرازگاه یک آبادی سبز در دوردستها. در انتهای افق، در هر دو سو، کوهها آبیرنگاند. چشمانت میسوزند. لحظهای و فقط لحظهای چشم از جاده برمیداری که از صدای برخورد جسمی به خودرو شوکه میشوی. بهسرعت ترمز میکنی. از خودرو پیاده میشوی. بوی لنت و لاستیک هوا را پر کرده و چند قدم دورتر، یوزپلنگی کنار جاده افتاده است که آخرین نفسهایش را میکشد. سوار میشوی و میروی، بدون آنکه به علائم رانندگی و هشدار توجه کرده باشی. به مقصد، به رسیدن و به هزار گرفتاری زندگی فکر میکنی. چیزی نمیگذرد که فراموش میکنی نه یکی بلکه چهار یوزپلنگ را یکجا کشتهای. آن که زیر چرخهای ماشینت رفت، یوز مادهای بود که سه بچه در شکم داشت.
انقراض یوزهای آسیایی در ایران؟
این ماجرای غمانگیز سالها است که تکرار میشود. آخرین یوزپلنگی که تصادف کرد و جان باخت، سهقلو حامله بود، مسلخش جاده میامی ــ سبزوار؛ جادهای که برخی رسانهها نوشتهاند طی ۱۰ سال گذشته ۱۰ یوز آنجا مردهاند؛ جادهای که از شمال مجموعه حفاظتشده توران در قلب کویر میگذرد؛ جادهای که میتوانست با زیرگذر و فنسکشی بخشهایی از آن امن باشد، اما نیست.
مرگومیر یوزها به همین تصادفهای جادهای ختم نمیشود. سگهای گله و سگهای بیصاحب وحشیشده نیز بقای یوز را تهدید میکنند. همانطور که صید و زندهگیری آنها از طبیعت و شکار غیرمجازشان که شاید هیچ وقت هم برملا نشود.
به گفته رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی، طی یک سال گذشته ۱۰ یوزپلنگ از همین منطقه توران از صحنه حیات حذف شدند (که یکی از آنها به دلیل کهولت سن در اسارت مرد و سه تای دیگر پیروز و برادرانش بودند). در حالی که با مدیریت فعلی سرزمین در ایران نمیتوان جز انقراض، آیندهای برای یوزپلنگهای آسیایی متصور بود؛ اما در هندوستان که زمانی یوزپلنگ در آن منقرض شده بود، امروز ماجرا از جنس دیگری است.
احیای یوزهای آفریقایی در هندوستان؟
شهریور ۱۴۰۱ تقریبا همزمان با قیام اعتراضی مردم ایران علیه جمهوری اسلامی بود که هشت یوزپلنگ از نامیبیا به هندوستان منتقل شدند. بیهیچ شکوتردیدی بیش از ۷۰ سال است که یوزپلنگ آسیایی در این کشور منقرض شده است؛ یوزهایی که از تبار آسیایی بودند و مشابه آنچه امروز تعداد اندکی از آنها در ایران باقی مانده است. آخرین شکار یوزپلنگها را به یک شاهزاده هندی به نام مهاراجه رامانوج پرتپ سینگ دئو (Maharaja Ramanuj Pratap Singh Deo) در سال ۱۹۴۰ نسبت میدهند. ۱۲ سال بعد، به طور رسمی اعلام شد که یوزپلنگ در طبیعت این کشور منقرض شده است.
با نقلوانتقال اخیر، هندیها نخستین پروژه معرفی و احیای مجدد یوزپلنگ در طبیعت را کلید زدند. بیش از چهار دهه بود که آنها میخواستند نسل یوزپلنگ آسیایی را در کشورشان احیا کنند. پیش از واقعه ۵۷ که به دلیل مدیریت موفق آن سالها وضع طبیعت ایران بهتر از امروز بود، دولت هند با سازمان محیط زیست ایران تماس گرفت برای دریافت یوزپلنگ.
اسکندر فیروز، نخستین رئیس سازمان محیط زیست، در کتاب خاطراتش در این باره نوشته است که در سال ۱۳۵۱، هندیها ششهفت یوزپلنگ میخواستند. او نیز به فکر احیای نسل شیر افتاد و مبادله با هندیان. اما باید زیستگاهی برای شیرها آماده میشد و این کار زمانبر بود. با این حال، با مقامهای هندی توافق شد که ایران به ازای هفت یوزپلنگ، ۱۵ شیر آسیایی (یا همان شیر ایرانی که فقط در طبیعت هندوستان باقی مانده است) دریافت کند.
این پروژه با وقوع انقلاب برای همیشه تعطیل شد با این حال هندیها تا سالها بعد، درخواستشان را با دولتهای مختلف جمهوری اسلامی در میان گذاشتند، اما نتیجهای نگرفتند و به جای احیای نسل یوزپلنگ آسیایی، رفتند دنبال تبار آفریقایی این سریعترین دونده جهان. اما برای ورود زیرگونه آفریقایی (به این دلیل که پیشتر در طبیعت این کشور وجود نداشت) لاجرم رای دادگاه عالی هند ضروری بود. پس از آنکه دادگاه عالی در سال ۲۰۲۰ رای داد یوزهای آفریقایی میتوانند در «یک محل بهدقتانتخابشده» به صورت آزمایشی راهی هند شوند، رایزنیها و برنامهریزیها آغاز شد.
برخلاف دولتهای جمهوری اسلامی که حتی برای تکثیر یوزپلنگ آسیایی با مشارکت هند قدمی برنداشتند، دولت نامیبیا هشت یوزپلنگ به هندیها هدیه داد. سه یوز نر و پنج یوز ماده پس از سفری ۱۱ ساعته با یک بویینگ ۷۴۷ که برای آنها دربست اجاره شده بود، به خاک هندوستان رسیدند و نارندرا مودی، نخستوزیر این کشور، برای استقبال از یوزها به پارک ملی کونو در ۳۲۰ کیلومتری جنوب دهلینو رفت.
همان زمان، منتقدان هشدار دادند که یوزپلنگهای آفریقایی ممکن است برای سازگاری با آبوهوای زیستگاه جدیدشان مشکل پیدا کنند، اما لوری مارکر، کارشناس نامآور یوزپلنگ و بنیانگذار بنیاد بینالمللی حفاظت یوزپلنگ در نامیبیا، در این باره گفته بود که یوزها جانورانیاند با قدرت سازگاری بالا و در این زمینه نگرانی نیست.
نگرانی دیگر کارشناسان و منتقدان وجود پلنگ و سگهای وحشی بود و همچنین از بین رفتن زیستگاه پهناور یوزپلنگها. تنها یک فرد یوزپلنگ به فضایی وسیع و ۱۰۰ کیلومترمربعی برای گشتزنی نیاز دارد. در نتیجه، وقتی از مرزهای بدون حصار پارک ملی کونوــ که حدود ۳۵۰ کیلومترمربع مساحت داردــ خارج شوند، یا پلنگها آنها را میکشند یا ممکن است یک بز اهلی را بخورند و روستاییان هم در واکنش، یوزها را مسموم کنند.
با این حال، گوش مدیران هندی چندان به این انتقادها بدهکار نبود و با جدیت کار را دنبال کردند. یوزها را یک ماه در قرنطینه نگه داشتند و پس از تطابق با شرایط آبوهوایی، در یک فضای محصور و شش کیلومترمربعی رهایشان کردند. همان ابتدای کار بود که اعلام شد برای این پروژه ۱۱.۴ میلیون دلاری بودجه بیشتر نیز جمعآوری خواهند کرد و امیدوارند جمعیت این گربهسان را در زمان کوتاهی به ۴۰ فرد برسانند و شرکت دولتی نفت هند بخش عمده این بودجه را تامین میکند. ماه گذشته نیز ۱۲ یوزپلنگ دیگر این بار از آفریقای جنوبی وارد هند شدند.
اکنون و بعد از گذشت حدود هفت ماه از شروع پروژه معرفی مجدد یوزپلنگها، دو خبر خوش از هندوستان رسیده است. نخست، یکی از یوزپلنگهای ماده که از نامیبیا منتقل شده بود، چهارقلو زایید. وزیر محیط زیست هند ضمن اعلام این خبر آن را «رویدادی مهم» دانست و نخستوزیر نیز آن را «خبری فوقالعاده» توصیف کرد.
خبر دیگر این بود که دو یوز وارداتی از نامیبیا (یک نر و یک ماده) در طبیعت رها شدند. متولیان این پروژه انتظار ندارند این دو یوز بتوانند در شکار چندان موافق باشند، اما امیدوارند آنها جفتگیری کنند.
در این میان، البته خبر بدی هم منتشر شد؛ یکی از یوزپلنگهای وارداتی از نامیبیا به دلیل نارسایی کبد مرد. اما این پروژه تنها طی هفت ماه چنان موفق بود که در نپال، کشور همسایه هند، معرفی این گونه به طبیعت به سوژهای داغ بدل شد. هرچند مدارک و مستندات زیادی درباره حضور یوزپلنگ در هند وجود دارد، کارشناسان درباره پیشینه حضور این گونه در نپال اتفاق نظر ندارند.
آب از آب تکان نخورد؟
دوباره پشت فرمان مینشینی و دوباره قرار است از همان مسیر میامیــ سبزوار بگذری. شاهرود را به سمت شرق پشت سر میگذاری. از میامی رد میشوی. تابلویی به سمت راست بیارجمند را نشان میدهد. اگر این مقاله را خوانده باشی، به یاد مجموعه حفاظتشده توران میافتی. این بار به تابلوهای هشدار بیشتر دقت میکنی. عباسآباد و کهک را هم میگذرانی و به سبزوار میرسی. کنار میکشی. چند دقیقه توقف میکنی. چای مینوشی و با خودت میگویی این بار به خیر گذشت و آب از آب تکان نخورد. بعد، دوباره از خودت میپرسی: واقعا آب از آب تکان نخورد؟
به یاد میآوری که سالها است برای نجات یوزپلنگ آسیایی در ایران تلاش میشود، اما نتیجه دلخواه به دست نمیآید؛ انگار واقعا آب از آب تکان نخورده است. اما هندیها ظرف هفت ماه هر کاری که کردند، یک قدم به موفقیت نزدیکتر شدند. بعد از خودت میپرسی: فرق ما با هندیها چیست؟ یک جواب و تنها یک جواب برایش داری: نحوه مدیریت سرزمین در جمهوری اسلامی. پشت فرمان مینشینی و به راهت ادامه میدهی به این امید که به مقصد برسی.