












راز بقا: زبان نه تنها ابزاری برای ارتباط، بلکه آیینهای از تاریخ، فرهنگ، ذهنیت و روابط اجتماعی انسانهاست. یکی از نمودهای این موضوع، نوع توصیف صداها در زبانهاست. در زبان فارسی، زمانی که نوبت به توصیف صدای سگ میرسد، دو اصطلاح رایج به چشم میخورد: «پارس کردن» و «واقواق کردن».
به گزارش راز بقا، در سالهای اخیر، در فضای عمومی و بهویژه در رسانههای اجتماعی، بحثهایی بر سر این دو اصطلاح شکل گرفته است. برخی بر این باورند که واژه «پارس» بار معنایی منفی و حتی نژادپرستانه دارد و بهجای آن باید از «واقواق» استفاده کرد. اما آیا چنین ادعایی از نظر زبانشناسی و تاریخی درست است؟ این نوشتار میکوشد تا با بررسی واژهشناسی، تاریخ کاربرد و بار فرهنگی این دو اصطلاح، پاسخی روشن ارائه دهد.
به گزارش راز بقا، واژهی «پارس کردن» بهطور سنتی در زبان فارسی به معنای صدای سگ به کار رفته است. در متون کلاسیک فارسی، از جمله اشعار حافظ، سعدی و نظامی، فعل «پارس کردن» برای اشاره به صدای سگ امری کاملاً رایج و پذیرفتهشده بوده است.
ریشهی واژه «پارس» احتمالاً به زبانهای ایرانی میانه یا حتی فارسی باستان بازمیگردد و به صدای خاص سگ اشاره دارد. در هیچیک از منابع معتبر زبانشناسی فارسی، نشانهای از معنای تحقیرآمیز یا نژادپرستانه برای این واژه ثبت نشده است.
با این حال، باید اذعان کرد که امروزه در گفتمان عمومی، گاه از فعل «پارس کردن» برای توهین یا تمسخر انسانها نیز استفاده میشود؛ مثلاً: «فلانی مثل سگ پارس میکند!» این نوع کاربرد، نه از ماهیت اصلی واژه، بلکه از استعارهسازی و بار فرهنگی اطراف آن ناشی میشود.
به گزارش راز بقا، از سوی دیگر، واژهی «واقواق» یک تقلید صوتی (onomatopoeia) از صدای سگ است. این نوع واژهها در بسیاری از زبانها وجود دارند؛ مانند «woof-woof» در انگلیسی، «waf-waf» در فرانسوی یا «bau-bau «در ایتالیایی. «واقواق» در فارسی نیز تقلیدی از همان صدای واقعی سگ است.
نکته مهم آن است که «واقواق» اغلب در زبان کودکان یا در لحنهای محاورهای و غیررسمی به کار میرود. برای نمونه، در شعرهای کودکانه یا کتابهای مصور برای خردسالان، بیشتر از «واقواق کردن» استفاده میشود تا «پارس کردن».
در ادبیات کلاسیک فارسی، «واقواق» کمتر دیده میشود، و بیشتر در قرون متأخر یا متون عامهپسند پدیدار شده است. از این رو، این واژه در زبان رسمی و نوشتاری کمتر ریشه دارد، اما از نظر زبانی کاملاً معتبر و قابل فهم است.
به گزارش راز بقا، اختلافنظر دربارهی استفاده از «پارس کردن» یا «واقواق کردن» را نمیتوان صرفاً به موضوع زبانشناسی محدود کرد. بار ارزشی و فرهنگی نسبتدادهشده به واژهها در بستر اجتماعی شکل میگیرد. در برخی موارد، استفاده از «پارس کردن» برای توهین به انسانها باعث شده است که گروهی نسبت به استفاده از این واژه در مورد سگ هم حساس شوند.
اما از نظر زبانشناختی، چنین استنباطی چندان موجه نیست. عبارت «پارس کردن» ذاتاً تحقیرآمیز نیست، بلکه این کاربرد استعاری و بعضاً نادرست آن در زبان عامه است که باعث تولید حساسیت شده است. در واقع، مشکل نه در واژه، بلکه در نوع استفادهی غیرمسئولانه از آن در تعامل انسانی است.
به گزارش راز بقا، پیش از هر چیز، باید تأکید کرد که واژه «پارس کردن» کاملاً فارسی است و ریشه در زبانهای ایرانی دارد. این واژه در زبان عربی وجود ندارد و معادلی برای آن در فرهنگ لغتهای عربی کلاسیک ثبت نشده است. در زبان عربی، برای صدای سگ معمولاً از فعل «نَبَحَ» (ینبح، نُباحاً) استفاده میشود، که به معنای بانگ زدن سگ یا واقواق کردن است؛ بنابراین از نظر زبانی، واژه «پارس کردن» نهتنها عربی نیست، بلکه هرگز توسط اعراب علیه ایرانیها برای توصیف صدای سگ استفاده نمیشده است.
نظریهای در میان برخی از عامه مردم رواج دارد که اعراب پس از ورود اسلام، ایرانیان را به قصد تحقیر «پارس» (منسوب به سرزمین پارس) خطاب کرده و همزمان فعل «پارس کردن» را برای سگ به کار بردهاند تا ایرانیان را با سگ مقایسه کنند.
اما این نظریه چندین اشکال جدی دارد:
همانطور که گفتیم، اعراب از واژه «پارس کردن» استفاده نمیکردند و این واژه در زبان آنها جایگاهی نداشت.
در زبان عربی برای صدای سگ از «نباح» استفاده میشود، نه «پارس کردن».
همچنین باید گفت که حرف «پ» در زبان اعراب وجود ندارد و اگر میخواستند ایرانیان را تحقیر کنند باید قاعدتا از عبارت «فارس کردن» استفاده میکردند که چنین چیزی وجود ندارد. از طرف دیگر اعراب ایرانیان را با عنوان «عجم» خطاب میکردند نه «پارسیان» و این واژهای بود که آنها به تمامی افراد غیر عرب میگفتند.
به گزارش راز بقا، عبارت «پارس کردن» در زبان فارسی، سالها پیش از حمله اعراب به ایران برای صدای سگ استفاده میشده است و در متون کلاسیک فارسیِ پیش از اسلام نیز شواهدی از کاربرد آن وجود دارد.
واژهی «پارس» بهعنوان نام سرزمین و قوم ایرانی نیز، قرنها قبل از ورود اسلام بهکار میرفته است، چنانکه در منابع یونانی و ایرانی باستان (مثل هرودوت) از مردم «پارس» یاد شده است.
فارسها، به صدا کردن سگ، واق واق هم نمیگویند، چرا که «واق» یک کلمهی عربی به معنی «نگهدارنده» است. بلکه عوعوُ»ی سگ میگویند.
چنان چه در لغتنامهی دهخدا نیز آمده، در زبان پارسی قدیم که در کتیبههای هخامنشیان نیز دیده میشود، «پارسه» نام یکی از اقوام مقیم در جنوب ایران آن زمان بوده است و محل اقامتشان نیز «پارس» نامیده شده است.
اما این واژه، به معنای «خبر» یا خبر کردن هم آمده است [و یا بعدها این معنا را نیز به خود گرفته است]. پس اگر به صدای «عوعو»ی سگ، پارس کردن گفتهاند، به خاطر خبر دادن آنان از خطر، به هنگام نگهبانی از محدوده و یا گله بوده است؛ و اگر واق واق هم گویند، به معنای همان نگهداشتن از خطر بوده است. اگر گفته میشود که «سگ پارس میکند»، یعنی سگ خبر میدهد، نه این که نام صدای سگ، پارس باشد.
به گزارش راز بقا، این تصور که «اعراب، ایرانیان را با سگ مقایسه کردند و از واژه پارس برای توهین استفاده نمودند»، احتمالاً یک سوءتعبیر تاریخی و ریشه در تقابلهای هویتی نوین دارد که در دوران معاصر (قرن ۱۹ و ۲۰) شکل گرفتهاند؛ بهویژه در جریان شکلگیری ناسیونالیسم ایرانی و عربی و بازخوانی رابطهی ایران و اسلام.
برخی جریانهای ملیگرای افراطی در ایران تلاش کردهاند میان «پارس = ایرانی» و «پارس = صدای سگ» یک ارتباط تحقیرآمیز برقرار کنند تا از آن بهعنوان نمونهای از ظلم اعراب بر ایرانیان یاد کنند. اما این از نظر زبانی و تاریخی فاقد سندیت است.
به گزارش راز بقا، در پاسخ به این پرسش که «سگ پارس میکند یا واقواق؟» باید گفت: از نظر تاریخی و ادبی، فعل درست «پارس کردن» است. اما اگر در زمینهای کودکانه، عامیانه یا شاعرانه صحبت میکنیم، «واقواق» نیز کاملاً معتبر است. هر دو واژه در جای خود معنا دارند، اما هیچکدام ذاتاً نژادپرستانه یا تحقیرآمیز نیستند. آنچه اهمیت دارد، درک ما از زبان بهمثابه یک پدیده زنده، فرهنگی و چندوجهی است که باید با دقت و حساسیت با آن برخورد شود.