












راز بقا: در دل بازارهای کهنهکار ایران، در حجرههایی که بوی دود کوره و خاک زرگری در آنها هنوز جاری است، گاه از چیزی به نام طلای سفید ایرانی صحبت میشود؛ واژهای که در نگاه اول عجیب به نظر میرسد. مگر طلای سفید، همان آلیاژی نیست که از ترکیب طلا با فلزاتی مانند پالادیوم یا نیکل ساخته میشود و امروزه در جواهرسازی مدرن رواج دارد؟ پس این طلای سفید سنتی که پیرمردان زرگر یزدی یا اصفهانی از آن حرف میزنند چیست؟ آیا افسانهای محلی است، یا یادگاری واقعی از مهارتهای فراموششده ایرانیان؟
به گزارش راز بقا، پیش از هر چیز باید دانست آنچه امروز بهعنوان طلای سفید شناخته میشود، آلیاژی مدرن است. طلا بهطور طبیعی زرد رنگ است، اما با افزودن فلزاتی، چون نیکل، روی یا پالادیوم و سپس روکش رودیوم، رنگی نقرهای به خود میگیرد. این نوع طلا از دهههای اخیر، بهویژه در اروپا و آمریکا، محبوب شد و بهدلیل درخشندگی خاص و ترکیب با سنگهای قیمتی، در حلقههای ازدواج و زیورآلات لوکس کاربرد فراوان دارد.
اما در ایران، روایت متفاوتی در میان برخی زرگران کهنسال جریان دارد؛ روایتی از طلایی سبکتر، روشنتر و گاهی با جلایی نزدیک به نقره، که در برخی نواحی بهویژه یزد ساخته میشد و امروز دیگر یافت نمیشود.
در بازار زرگری یزد، برخی اساتید قدیمی از ترکیب خاصی سخن میگویند که در آن طلا با مقادیر بسیار دقیق از نقره، مس و گاه قلع ترکیب میشد تا رنگی متفاوت از طلای زرد مرسوم ایجاد کند. این آلیاژ که گاهی «طلای سبک» یا «طلای سفید یزدی» نامیده میشد، کاربردی دوگانه داشت: هم برای سبککردن وزن طلا (در دورههایی که قدرت خرید مردم پایین بود) و هم برای دستیابی به رنگ خاصی که مورد پسند زنان محلی یا پادشاهان وقت بود.
به گزارش راز بقا برخی روایتها حتی ادعا میکنند که این آلیاژ بهقدری خاص و ظریف بوده که امروز دیگر هیچ زرگری قادر به بازتولید آن نیست؛ چون نسبتها بهصورت شفاهی و شخصی بودهاند و استادکاران راز ترکیبها را تنها به شاگردان خاص خود منتقل میکردهاند اگر اصلاً منتقل میکردند.
با وجود جذابیت این روایتها، شواهد علمی نشان میدهد که آلیاژهای مختلف طلا در زرگری سنتی ایران کاملاً وجود داشتهاند، اما چیزی بهنام «طلای سفید ایرانی» بهصورت رسمی یا ثبتشده وجود ندارد. در متون تاریخی زرگری، بیشتر به «طلای خالص»، «طلای هجده عیار»، یا «طلای مایل به قرمز» (با ترکیب مس بالا) اشاره شده است. اما این به معنای بیپایه بودن تمام روایتها نیست.
واقعیت این است که زرگران سنتی، برخلاف کارخانههای مدرن امروزی، با تکیه بر تجربه، حس، و آزمایشهای مکرر، ترکیبهای خاصی از طلا و فلزات دیگر میساختند. در نتیجه، بهراحتی ممکن است در یزد یا کاشان، نوعی طلای آلیاژ شده ساخته شده باشد که درخشش یا رنگ متفاوتی داشته، و از نظر محلی به آن «طلای سفید» میگفتهاند.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
گنج کلماکره؛ کشف شوکهکننده ششمین گنجینه بزرگ جهان در لرستان که سرنوشتی غمانگیز داشت
یکی از دلایل ناپدید شدن این نوع طلا، استانداردسازی صنعت زرگری است. امروزه طلا با عیارهای دقیق، زیر نظر اتحادیهها و مراجع رسمی ذوب و عرضه میشود. تولید دستی و آزادانه آلیاژهای غیرمعمول، هم ریسک دارد، هم برای فروش مشکلساز است. از طرفی، تقاضا برای طلاهای رنگی یا خاص (مانند طلای سفید یا رزگلد) اکنون بیشتر با آلیاژهای صنعتی و مشخص پاسخ داده میشود.
همچنین ناپدید شدن نسل زرگران سنتی، و فقدان مستندسازی دانش آنها، باعث شده بخش بزرگی از این مهارتها به فراموشی سپرده شود. «طلای سفید ایرانی» اگر واقعاً وجود داشته، امروز بیشتر یک یاد یا نشانه از زرگری هنرمندانهای است که کمتر دیده میشود.
با اینکه طلای سفید مدرن همچنان محبوب است، بازگشت به ریشهها و مهارتهای سنتی زرگری ایرانی، میتواند فرصتی جدید بیافریند. به گزارش راز بقا شاید اگر پژوهشگران و هنرمندان حوزه طلا و جواهر دوباره سراغ روایتهای محلی و ترکیبهای سنتی بروند، بتوان نوعی از این طلای سفید را بازسازی کرد و به بازارهای لوکس معرفی نمود؛ نه بهعنوان جایگزینی برای طلای مدرن، بلکه بهعنوان یک جواهر فرهنگی، با هویت ایرانی.
طلای سفید ایرانی اگرچه امروز بیشتر در قصهها و خاطرات زرگران قدیمی زنده است نمایانگر بخشی از هنر گمشده ماست. هنری که در دل کورههای خاکی، با دستهایی پینهبسته، و فرمولهایی سینهبهسینه خلق میشد. شاید وقت آن رسیده باشد که این هنر را دوباره زنده کنیم؛ پیش از آنکه آخرین راویانش نیز خاموش شوند.