












راز بقا: قارچ عسلی با نام علمی Armillaria ostoyae شاید در نگاه اول یک قارچ معمولی باشد که بر روی کندهی درختی روییده، اما در زیر این کلاهک ساده، یکی از شگفتانگیزترین موجودات زندهی زمین پنهان شده است.
به گزارش راز بقا، این قارچ که در جنگلهای آمریکای شمالی، اروپا و آسیا رشد میکند، بهویژه بهخاطر نمونهای عظیم در ایالت اورِگِن آمریکا مشهور شده که دانشمندان آن را «قارچ غولآسا» (Humongous Fungus) نامیدهاند؛ موجودی یکپارچه که هزاران هکتار را در بر گرفته و ممکن است هزاران سال سن داشته باشد. این قارچ فقط بزرگ نیست، بلکه مفاهیم ما دربارهی حیات، ارگانیسم و بومشناسی را به چالش میکشد.
به گزارش راز بقا، معروفترین نمونهی Armillaria ostoyae در جنگل ملی مالهور در شرق ایالت اورگن کشف شد. آنچه بهصورت خوشههایی از قارچ بر روی زمین دیده میشود، تنها بخش کوچکی از بدن اصلی قارچ است. بخش واقعی این موجود، شبکهی گستردهای از رشتههای قارچی به نام میسلیوم است که در زیر خاک میزید.
این شبکه با درختان و گیاهان ارتباط برقرار میکند، از آنها تغذیه میکند، آنها را بیمار میسازد و در نهایت تجزیهشان میکند.
«قارچ غولآسا»ی اورگن حدود ۲۳۸۵ جریب (حدود ۹۶۵ هکتار) را پوشش میدهد که معادل با حدود ۱۶۰۰ زمین فوتبال است. تخمین زده میشود که این موجود حداقل ۲۵۰۰ سال سن داشته باشد و برخی دانشمندان احتمال میدهند که سن آن به بیش از ۸۰۰۰ سال نیز برسد. این قارچ، یکی از بزرگترین و در عین حال قدیمیترین موجودات زندهی جهان به شمار میآید.
به گزارش راز بقا، برخلاف بسیاری از قارچها که نقش پاککنندهی زیستمحیطی را با تجزیهی مواد مرده بازی میکنند، قارچ عسلی انگلزاست. این قارچ با نفوذ به ریشههای درختان، آنها را آلوده کرده و از درون نابود میسازد. پس از نابودی یک درخت، قارچ رشتههای سیاه و بندبندی به نام ریزومورف را در خاک میگستراند تا میزبانان جدیدی پیدا کند.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
زرشک سیاه؛ گونه کمیابی از زرشک که تنها در ایران یافت میشود و از زعفران هم نایابتر است
این مکانیسم به Armillaria ostoyae اجازه میدهد بهطور مداوم گسترش یابد و مناطق بیشتری را به سلطهی خود درآورد. این قارچ بهویژه به درختان سوزنیبرگ حمله میکند و گاهی باعث تخریب گستردهی جنگلها میشود. البته با وجود جنبههای مخرب، نقش آن در بازچرخانی مواد آلی و حفظ تعادل اکوسیستم نیز انکارناپذیر است.
به گزارش راز بقا، چیزی که قارچ عسلی (بهویژه نمونهی اورگن) را برای دانشمندان شگفتانگیز کرده، مفهوم ارگانیسم یکپارچه است. با اینکه قارچهایی که روی سطح دیده میشوند جدا از هم به نظر میرسند، آزمایشهای ژنتیکی نشان دادهاند که همهی آنها از نظر ژنی یکسان
هستند و به یک موجود واحد متصلاند.
توانایی این قارچ برای زنده ماندن و گسترش هزاران ساله در چنین وسعت عظیمی، گواهی بر بقای بالا و انعطافپذیری بینظیر آن است. پژوهش دربارهی این قارچ به دانشمندان کمک میکند تا رفتار قارچها، چرخههای جنگلی، و حتی کاربردهای زیستی و پزشکی را بهتر درک کنند.
داستان این موجود، الهامبخش مستندها، مقالههای علمی و حتی قیاسهای علمی - تخیلی شده است؛ آن را به عنوان شبکهای زیستی میدانند که جنگل را از زیر زمین کنترل میکند.
به گزارش راز بقا، شاید عجیبترین نکته دربارهی قارچ عسلی این باشد که بیشتر عمر خود را ناپیداست. موجود عظیمی که در زیر جنگلهای اورگن زندگی میکند در اغلب مواقع دیده نمیشود و آنچه ما بهصورت قارچ روییده بر سطح میبینیم، فقط اندام تولیدمثلی موقتی آن است، درست مانند سیب روی درخت.
جالبتر اینکه این موجود تقریباً فناناپذیر است، در حالی که درختان و جانوران پیر میشوند و میمیرند، شبکهی میسلیومی این قارچ میتواند بهطور مداوم خود را بازسازی کند و سلولهای پیر را با سلولهای جدید جایگزین نماید. برخی دانشمندان آن را به «زامبی جنگل» تشبیه کردهاند که میزبانهایش را میکشد تا خود جاودانه بماند.
توانایی این قارچ در شبتاب شدن (بیولومینسانس) نیز شگفتانگیز است. چوبهای آلوده گاهی در تاریکی میدرخشند و این پدیده نتیجهی فعالیت آنزیمی است که قارچ برای تجزیهی سلولز به کار میبرد.
این قارچ به ظاهر ساده، شاید حاکم خاموش جنگل باشد؛ موجودی که از زیر خاک همهچیز را در کنترل دارد.