












راز بقا: الاسموتریوم (Elasmotherium) که به نام «تکشاخ سیبری» (Siberian Unicorn) نیز شناخته میشود، یک کرگدن عظیمالجثه ماقبل تاریخ بود که در عصر یخبندان در اوراسیا زندگی میکرد. برخلاف تکشاخهای افسانهای در اسطورهها، این موجود کاملاً واقعی بود و تا حدود ۳۹ هزار سال پیش وجود داشت.
به گزارش راز بقا، ویژگی شاخص آن شاخ بسیار بزرگی بود که احتمالاً تا دو متر طول داشت و از پیشانیاش بیرون زده بود. شواهد فسیلی و پژوهشهای علمی جزئیات شگفتانگیزی درباره این حیوان باستانی آشکار کردهاند و حتی ممکن است الهامبخش داستانهای تکشاخ در فرهنگهای انسانی بوده باشد.
به گزارش راز بقا، الاسموتریوم حیوانی غولپیکر بود که وزنی تا ۴.۵ تن و ارتفاعی حدود ۲ متر در ناحیه شانه داشت. برجستهترین ویژگی آن شاخ یگانهاش بود که از کراتین تشکیل شده بود و از جمجمه رشد میکرد. هرچند هیچ شاخ کاملی از آن کشف نشده، زیرا کراتین به ندرت فسیل میشود، اما دانشمندان با بررسی پایه شاخ در جمجمه فسیلی اندازه و شکل آن را بازسازی کردهاند.
برخلاف کرگدنهای امروزی با شاخهای کوتاه و خمیده، شاخ الاسموتریوم به سمت جلو و بالا کشیده میشد و شباهتی چشمگیر به تکشاخهای افسانهای داشت.
بدن این حیوان پوشیده از موهای بلند و پشمی بود که به آن در برابر سرمای شدید سیبری و آسیای مرکزی کمک میکرد. پاهای ستبر و اندام نیرومندش باعث میشد در دشتهای پهناور و سخت به راحتی حرکت کرده و به چرا مشغول شود.
به گزارش راز بقا، الاسموتریوم در چمنزارها و استپهای اوراسیا زندگی میکرد؛ از اروپای شرقی تا سیبری و حتی بخشهایی از چین گسترده بود. این حیوان در دوره پلیستوسن، یعنی زمان یخبندانها و حیات جانوران غولپیکر، رشد و بقا داشت.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
کشف قطعه گمشده پازل تکامل بشر؛ جمجمه یک میلیون ساله چینی جهان را شوکه کرد
راز کشف منشا اسبهای پشمالوی یاقوتی در سیبری: سفری ژنتیکی به «دروازه دنیای زیرین»
برخلاف کرگدنهای امروزی، دندانهای الاسموتریوم بسیار خاص بودند. دندانهای آسیای آن بلند و دائماً در حال رشد بودند، درست مانند دندانهای اسب. این ویژگی به او اجازه میداد علفهای خشن و ساینده استپهای سرد و خشک را بخورد. احتمالاً شاخ بزرگش برای کنار زدن برف و دسترسی به گیاهان مدفون هم استفاده میشد.
برخی دانشمندان معتقدند همین رژیم غذایی تخصصی ممکن است یکی از دلایل انقراضش بوده باشد. با تغییرات اقلیمی و کاهش گستره چمنزارها، الاسموتریوم احتمالاً در یافتن غذای کافی دچار مشکل شد و جمعیتش رو به کاهش گذاشت.
الاسموتریوم بسیار بیشتر از آنچه پیشتر تصور میشد زنده ماند. به گزارش راز بقا، تحقیقات قدیمی میگفتند حدود ۲۰۰ هزار سال پیش منقرض شده، اما فسیلهای جدید نشان دادهاند که این جانور تا حدود ۳۹ هزار سال پیش نیز وجود داشته و همزمان با انسانهای اولیه و نئاندرتالها زندگی میکرده است.
این خط زمانی شگفتانگیز بدان معناست که احتمالاً انسانهای باستانی الاسموتریوم را از نزدیک دیدهاند و همین ممکن است سرچشمه اسطورههای تکشاخ باشد.
علت دقیق انقراض این گونه همچنان مورد بحث است. تغییرات اقلیمی احتمالاً زیستگاههای علفی آن را کاهش داد و فشار شکار توسط انسانها هم ممکن است به این روند دامن زده باشد. با این حال، شواهد مستقیم از شکار این جانور وجود ندارد. در هر صورت، عظمت و شاخ شگفتانگیزش بدون تردید آن را به موجودی خارقالعاده در چشم انسانهای باستان تبدیل کرده بود.
امروز میراث تکشاخ سیبری همچنان در اسطورهها و تخیل بشری زنده است. گرچه منقرض شده، اما ایده موجودی تکشاخ و اسرارآمیز که در زمین پرسه میزده، پلی میان تاریخ طبیعی و داستانهای بشری میسازد.
به گزارش راز بقا، الاسموتریوم یا تکشاخ سیبری پر از ویژگیهای عجیب و جالب بود که آن را از سایر جانوران عصر یخبندان متمایز میکرد. یکی از شگفتانگیزترین حقایق، شاخ عظیم آن بود. دانشمندان تخمین میزنند این شاخ تا دو متر طول داشته که آن را به یکی از بزرگترین شاخها در دنیای حیوانات تبدیل میکرد.
این شاخ احتمالاً فقط سلاحی برای دفاع نبود، بلکه میتوانست برای کنار زدن برف، جذب جفت یا حتی ایجاد صدا برای برقراری ارتباط به کار رود.
ویژگی عجیب دیگر دندانهای آن بود. برخلاف کرگدنهای امروزی، الاسموتریوم دندانهایی داشت که دائماً رشد میکردند، مشابه دندانهای جوندگان یا اسبها. این سازگاری به او امکان میداد رژیم غذایی علفی و سایندهاش را تحمل کند.
نکته جالبتر این است که این جانور بسیار دیرتر از آنچه تصور میشد زنده ماند. فسیلها نشان میدهند که تا ۳۹ هزار سال پیش هم زندگی میکرده و همزمان با انسانهای اولیه بوده است؛ بنابراین احتمالاً انسانها واقعاً این موجود را دیدهاند و همین میتواند ریشه اصلی افسانههای تکشاخ باشد.
با وجود ظاهر شگفتانگیز و شاخ غولپیکرش، هیچ نقاشی غاری شناختهشدهای از الاسموتریوم وجود ندارد. این راز باعث میشود دانشمندان همچنان درباره میزان برخورد انسان با این جانور در هالهای از ابهام بمانند.