












راز بقا: از دیرباز، انسان رابطهای دوگانه با زمین داشته است: از یکسو آن را مأوای خویش، منبع زندگی و مادر بزرگ قلمداد کرده، و از سوی دیگر، آن را همچون مادهای بیجان برای بهرهبرداری دیده است. اما آیا میتوان زمین را همچون یک «موجود زنده» درک کرد؟ آیا آنگونه که بدن انسان خون در رگ دارد، زمین نیز «خون» دارد؟ و در این میان، نقش نظریهای، چون گایا چیست؟ در این نوشته، تلاش میشود به این پرسشها از منظر علمی، اسطورهشناختی و فلسفی پاسخ داده شود.
به گزارش راز بقا، فرضیه گایا (Gaia Hypothesis) برای نخستینبار در دهه ۱۹۷۰ توسط «جیمز لاولاک»، دانشمند بریتانیایی، با همکاری زیستشناس آمریکایی «لین مارگولیس» مطرح شد. این فرضیه، نام خود را از «گایا»، ایزدبانوی زمین در اسطورهشناسی یونان باستان وام گرفته است.
بر اساس فرضیه گایا، زمین نه صرفاً یک سیاره با مجموعهای از اجزای منفصل (اتمسفر، اقیانوس، خاک، موجودات زنده)، بلکه یک سامانه خودتنظیمگر و پویاست که مانند یک موجود زنده عمل میکند.
در این دیدگاه، سیستمهای زیستی و غیرزیستی زمین در تعامل دائم با یکدیگر قرار دارند و رفتارهای تنظیمی از خود نشان میدهند که باعث پایداری دما، ترکیب گازها و شرایط مناسب برای ادامه حیات میشود. مثلاً گیاهان از طریق فتوسنتز اکسیژن تولید میکنند و جانوران از آن استفاده میکنند، و در یک چرخه هماهنگ، تعادل اقلیمی حفظ میشود.
به گزارش راز بقا، پرسش از اینکه «آیا زمین خون دارد؟» بیشتر در حوزهی استعارههای اسطورهای و زیستمحیطی معنا مییابد. در بسیاری از فرهنگهای باستانی، مایعات زیرزمینی مانند نفت، گدازههای آتشفشانی یا حتی جریان آب، به عنوان «خون زمین» تلقی میشدند. در زبان برخی قبایل، واژهای که برای خون و نفت به کار میرفت یکسان بود.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
ننه هر دُم؛ پیرزن ترسناک تهرانی با دُم حیوانی که شبها کودکان را شکار میکند!
از منظر علمی، خون بهعنوان سیالی که در بدن جانداران جریان دارد و کار انتقال اکسیژن، مواد غذایی و دفاع ایمنی را انجام میدهد، با مواد درون زمین قابل مقایسه نیست. با این حال، سیستمهای جریان زیرزمینی همچون ماگما (مواد مذاب) در هسته زمین، یا جریان آبهای زیرزمینی که اکوسیستمها را تغذیه میکنند، در مفهومی استعاری، نقش خون را در بدن زمین بازی میکنند. آنها حامل انرژی، حرارت و مادهاند، و از این جهت، زمین نیز مانند یک ارگانیسم، دارای جریان درونی فعال است.
به گزارش راز بقا، در اسطورهشناسی یونانی، گایا (Gaia) نماد مادر زمین است، موجودی نخستین که از هرجومرج کیهانی پدید آمد و مادر همه خدایان، کوهها، دریاها و انسانها بود. این تصویر اسطورهای بعدها در تفکر فلسفی و زیستمحیطی معاصر بازتولید شد.
نظریه گایای لاولاک، در حقیقت، بازگشتی علمی به یک نگاه کهن است؛ نگاهی که زمین را نه فقط یک بستر فیزیکی، بلکه موجودی زنده، دارای حافظه، واکنشپذیری و حتی «احساس» میداند.
برخی زیستشناسان و بومشناسان معتقدند که نگاه گایامحور، به ما کمک میکند تا به جای سلطه بر طبیعت، با آن وارد رابطهای اخلاقی و همزیستانه شویم. در جهانی که بحران اقلیمی، فرسایش زیستی و تخریب زیستگاهها رو به فزونی است، این دیدگاه میتواند زمینهساز بازاندیشی بنیادینی در رابطه انسان و طبیعت باشد.
به گزارش راز بقا، پرسش از اینکه آیا زمین زنده است یا خون دارد، فراتر از پرسشی صرفاً علمی است؛ این پرسش ما را وارد حوزههایی از تفکر میکند که علم، اسطوره، فلسفه و بومشناسی در هم تنیدهاند. نظریه گایا نه تنها مدلی برای درک تعاملات پیچیده زیستی زمین است، بلکه شیوهای تازه برای زیستن با سیارهای است که آن را خانه مینامیم؛ خانهای زنده، پیچیده و پررمز و راز.