












راز بقا: شابیزَک (belladonna) که به نامهای «گیاه مرگبار شب» یا «بلادونا» شناخته میشود، یکی از بدنامترین گیاهان در فرهنگ عامه و پزشکی اروپاست. این گیاه از خانواده بادنجانیان (Solanaceae) است و با گوجهفرنگی، سیبزمینی و بادمجان نسبت دارد.
به گزارش راز بقا، اما برخلاف خویشاوندان خوراکی خود، سمی و بسیار خطرناک است. بلادونا بومی اروپا، شمال آفریقا و آسیای غربی است و قرنهاست تخیل انسان را برانگیخته و موجب ترس و شگفتی شده است. شهرت مرگبار آن به دلیل آلکالوئیدهای بسیار سمی مانند آتروپین و اسکوپولامین است که بر سیستم عصبی اثر میگذارند.
با این حال، همین گیاه در تاریخ پزشکی و حتی زیباییشناسی، کاربردهایی درمانی و آرایشی نیز داشته و جایگاهی دوگانه میان ترس و تحسین یافته است.
به گزارش راز بقا، شابیزک گیاهی علفی و چندساله است که میتواند تا دو متر رشد کند. برگهای آن بیضوی و سبز تیره هستند و گلهایی زنگولهایشکل با رنگ قهوهای - بنفش در تابستان میرویند. میوههای آن توتهای سیاه و براق شبیه گیلاس هستند؛ ظاهری فریبنده که خطرناکترین ویژگی گیاه محسوب میشود.
این توتها بسیار سمیاند، اما به دلیل ظاهر جذاب، بارها باعث مسمومیتهای تصادفی در طول تاریخ شدهاند. شابیزک در خاکهای مرطوب و سایهدار رشد میکند و بیشتر در حاشیه جنگلها، دشتهای باز و زمینهای متروک یافت میشود.
به گزارش راز بقا، سمّیت شابیزک ناشی از آلکالوئیدهای تروپانی مانند آتروپین، هیوسامین و اسکوپولامین است. این ترکیبات مانع از عملکرد انتقالدهنده عصبی استیلکولین میشوند و ارتباط میان اعصاب و ماهیچهها را مختل میسازند.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
جلبک قاتل؛ جلبک مهاجم آکواریومی که به دلیل خطرناک بودن خرید و فروش آنها ممنوع شد
علائم مسمومیت شامل خشکی دهان، تاری دید، گشاد شدن مردمک، توهم، مشکل در بلع، تشنج و در نهایت مرگ بر اثر نارسایی تنفسی است. در گذشته، مسمومیت با شابیزک یا بلادونا گاه عمدی بود و برای قتل و حتی در جنگها بهکار میرفت. با این حال، همین ترکیبات در دوزهای کنترلشده خواص درمانی دارند.
برای نمونه، آتروپین هنوز در پزشکی مدرن برای گشاد کردن مردمک در معاینات چشم، درمان برخی مسمومیتها و تنظیم ضربان قلب استفاده میشود.
به گزارش راز بقا، نام آتروپا از «آتروپوس» گرفته شده، یکی از سه الهه سرنوشت در اسطوره یونان که نخ زندگی را قطع میکرد؛ اشارهای به قدرت مرگبار این گیاه. در قرون وسطی و رنسانس، بلادونا یا همان شابیزک سرشار از افسانه و خرافه بود. آن را بخشی از معجونهای جادویی و پمادهای جادوگران میدانستند که توهم پرواز ایجاد میکرد.
زنان در ایتالیا در دوران رنسانس از عصاره رقیق بلادونا بهعنوان قطره چشمی برای گشاد کردن مردمک استفاده میکردند، زیرا نشانهای از زیبایی به شمار میرفت. از همینجا نام «بلّادونا» به معنای «بانوی زیبا» پدید آمد. پزشکان و عطاران البته با احتیاط فراوان به سراغ آن میرفتند، چرا که هم دارو بود و هم سم کشنده.
تاریخ بلادونا پر از واقعیتهای شگفتانگیز و هولناک است. یکی از عجیبترین آنها ارتباط این گیاه با جادوگری است: باورهای عامه میگفتند جادوگران بلادونا یا شابیزک را در پمادها میآمیختند و روی پوست میمالیدند، که باعث توهم پرواز در شب میشد. همین باور به تصویر ماندگار جادوگران سوار بر جاروی پرنده دامن زد.
نکته عجیب دیگر، ظاهر میوههای آن است. توتهای سیاه براق بلادونا نهتنها کشندهاند، بلکه طعم شیرینی دارند؛ موضوعی که خطر آنها را برای کودکان و گیاهخوران دوچندان میکند. جالبتر اینکه در رنسانس، زنان اشرافزاده با آگاهی از مضراتش، از بلادونا برای جذابتر کردن چشمها استفاده میکردند و حتی بینایی خود را به خطر میانداختند.
در دوران باستان، این گیاه در جنگها نیز کاربرد داشت؛ گزارشهایی وجود دارد که ارتشها از بلادونا یا شابیزک برای مسموم کردن چاههای آب دشمن استفاده میکردند. امروزه نیز بلادونا همچنان در پزشکی به کار میرود، اما فقط در دوزهای کاملاً کنترلشده. دوگانگی عجیب این گیاه - که هم کشنده و هم درمانگر است - سبب شده یکی از اسرارآمیزترین و بحثبرانگیزترین گیاهان تاریخ باقی بماند.