












راز بقا: در دل کوهستانهای مهآلود مازندران، جایی میان جنگلهای انبوه منطقه دودانگه، ماجرایی رخ داد که هنوز هم در خاطره محلیها بهعنوان یکی از هولناکترین رویدادهای طبیعی باقی مانده است؛ ماجرای پلنگ آدمخواری که در دهه ۱۳۳۰ به انسانها حمله میکرد و باعث ایجاد رعب و وحشت در میان اهالی منطقه شد.
به گزارش راز بقا، منطقه دودانگه یکی از بخشهای کوهستانی شهرستان ساری در استان مازندران است. این منطقه به دلیل پوشش جنگلی متراکم، رودخانههای خروشان و صخرههای سختگذر، یکی از زیستگاههای مهم حیاتوحش ایران محسوب میشود. گونههایی مانند پلنگ ایرانی، خرس قهوهای، گرگ، گراز و گربهوحشی در این منطقه زندگی میکنند.
در اوایل دهه ۱۳۳۰ خورشیدی، خبرهایی نگرانکننده از روستاهای اطراف دودانگه به گوش رسید. به گزارش راز بقا دامها یکییکی ناپدید میشدند، آثار کشیده شدن اجساد به دل جنگل دیده میشد، و از همه نگرانکنندهتر، چند مورد حمله مستقیم به انسانها ثبت شد. در ابتدا تصور میشد گرگها یا خرسها مقصر هستند، اما ردپای باقیمانده و نحوه حمله نشان داد که با پلنگی غیرعادی و خطرناک مواجه هستند.
رفتار پلنگها بهطور طبیعی بسیار محتاطانه است. آنها به ندرت به انسان نزدیک میشوند، مگر در شرایطی خاص. در مورد پلنگ آدمخوار دودانگه، فرضیههای مختلفی مطرح شد:
پیری یا بیماری: پلنگهایی که دندانها یا پنجههایشان آسیب دیدهاند، ممکن است برای زنده ماندن، به طعمههای آسانتری مانند انسانها رو بیاورند.
کمبود طعمه طبیعی: تخریب زیستگاه، شکار بیرویه و کاهش جمعیت گوزنها و بزهای کوهی ممکن است باعث شود که پلنگ به روستاها نزدیک شود.
تجربه موفق اولیه: اگر یک بار موفق به شکار انسان شود، ممکن است طعمهگیری از انسان را تکرار کند.
با افزایش حملات، فضای روستاهای اطراف دودانگه سنگین و ترسناک شد. به گزارش راز بقا مردم حتی شبها از خانه خارج نمیشدند، کودکان را تنها نمیگذاشتند و چوپانها دامها را به چرا نمیبردند. آن روزها برای اهالی منطقه با اضطراب، دلهره و بیخوابی همراه بود.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
مینا و پلنگ؛ داستان پلنگ مازندران و دختری با چشمهای یاقوتی در کندلوس که عاشق یکدیگر شدند
در نهایت، گروهی از شکارچیان محلی به همراه راهنمایی افراد بومی تصمیم گرفتند رد این پلنگ را دنبال کنند. گفته میشود پس از چند روز تعقیب، موفق شدند پلنگ را در یکی از نقاط دورافتاده جنگل شناسایی و شکار کنند. جسد این پلنگ، نشانههایی از کهولت سن و ضعف فیزیکی را نشان میداد که فرضیه بیماری یا ناتوانی در شکار طعمههای عادی را تقویت میکرد.
با اینکه اطلاعات دقیق مکتوب درباره این رویداد کم است، اما در میان مردم محلی، داستان این پلنگ نسلبهنسل منتقل شده است. به گزارش راز بقا برخی از سالمندان منطقه هنوز هم این رویداد را با جزئیاتی ترسناک و واقعی تعریف میکنند. حتی امروزه ویدیوها و روایتهایی در شبکههای اجتماعی بازنشر میشود که به بررسی این حادثه میپردازد.
رویدادهایی مانند پلنگ آدمخوار دودانگه، اگرچه نادر هستند، اما زنگ خطری برای تعادل زیستی به شمار میروند. وقتی شکارچی طبیعی مثل پلنگ، طعمههای طبیعیاش را از دست میدهد یا زیستگاهش نابود میشود، ممکن است برای زنده ماندن به راههای غیرعادی روی بیاورد. این ماجرا در کنار ترسناک بودن، یک هشدار محیطزیستی نیز بهحساب میآید.
ماجرای پلنگ آدمخوار دودانگه نهتنها یکی از عجیبترین و نادرترین وقایع در تاریخ حیاتوحش ایران است، بلکه بازتابی از رابطه شکننده انسان و طبیعت نیز هست. حفظ تعادل اکولوژیک، حفاظت از زیستگاههای طبیعی، و احترام به مرزهای حیوانات وحشی، تنها راهی است که میتواند از تکرار چنین ماجراهایی جلوگیری کند.