












راز بقا: در دل باورهای قدیمی، افسانهای و شفاهی مردم نواحی غرب ایران، بهویژه در استان کرمانشاه، نامی شنیده میشود که با هالهای از رمز و راز و تاریکی همراه است: «اَتو» یا «ایزد اَتو». این نام، یادآور مفهومی مرموز، مرگبار و درعینحال مقدس است.
به گزارش راز بقا، اَتو بهعنوان موجودی اساطیری و نمادین شناخته میشود که نقش مهمی در آیینهای ذهنی و فرهنگی مردم منطقه ایفا میکند. اگرچه هیچ کتاب رسمی یا سند باستانشناسی دربارهی او وجود ندارد، اما حضور او در خاطرهی جمعی مردم کرمانشاه، با زبانی ساده و گاه شاعرانه، نسلبهنسل منتقل شده است. برخی از مردم محلی، اَتو را تجسم ارادهی الهی در لحظهی مرگ میدانند؛ کسی که درگاه عبور از حیات مادی به دنیایی ناپیدا را در اختیار دارد.
در تصورات محلی، اَتو با سه نماد ویژه شناخته میشود که هر یک درک خاصی از مرگ، گذار و مفهوم پایان زندگی را به ذهن مخاطب القا میکند. نخستین نماد، پر سیاه است. این پر، نمادی از غم، تاریکی، سکون و راز است. پر سیاه، در باور مردمی، همزمان نشانگر حضور اَتو و آغاز لحظهای است که جان انسانها آمادهی جدا شدن از کالبد مادی خود میشود.
نماد دوم، دروازهی طلایی باز شده است. این دروازه، بهعنوان مرزی بین دنیای مادی و جهان اسرارآمیز پس از مرگ تعبیر میشود؛ دنیایی که برای درک آن نیاز به سفری روحانی، عبور از مرزهای جسم و ورود به ناشناختهها داریم.
نماد سوم، هلال ماه است که در بالای دروازه قرار میگیرد. این هلال، تجسمی از گذر زمان، تغییر و تحول روح و نیز شبهای خاموش و پرراز و رمز است. ترکیب این سه نماد، چهرهای استعاری و متافیزیکی از ایزد اَتو ترسیم میکند؛ چهرهای که با مرگ آشتی دارد و واسطهی رسیدن انسان به مرحلهی بعدی حیات است.
به گزارش راز بقا نقش اَتو در ذهن و زبان مردم کرمانشاه، محدود به تصور سادهی مرگ نیست. او در دل آیینها، حکایات، نغمهها و حتی کنایات روزمرهی مردم جای گرفته است. در روستاهای این منطقه، هنوز هم زمانی که انسانی بدرود زندگی میگوید، گفته میشود: «اَتو در را باز کرد» یا «پر اَتو افتاد». این نوع تعبیرها نشان میدهد که اَتو نهتنها یک نماد کهن است، بلکه بخشی از زبان زندهی امروز مردم این منطقه نیز محسوب میشود.
در آیینهای سوگواری سنتی، گاه دیده شده که اشیایی، چون پر، هلال ماه یا طرح دروازه با رنگ طلایی بر روی کاغذها، پارچهها یا دیوارها رسم میشود. این اشکال، نمادهایی از پذیرش مرگ و دعوت از ایزد اَتو برای هدایت روح تازهدرگذشته به سوی جهان پسین است. به این ترتیب، اَتو نه موجودی اهریمنی، بلکه راهنمایی مقدس است که بدون داوری، تنها وظیفهی انتقال را بر عهده دارد.
مردم باور دارند که اَتو چهره ندارد؛ زیرا مرگ برای هر کسی به شکل متفاوتی ظاهر میشود. برخی او را زن میدانند، برخی مرد، و بعضیها حتی باور دارند که اَتو یک صدا یا نسیم است که هنگام مرگ شنیده یا حس میشود.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
جمجمه الاغ؛ کاربرد عجیب جمجمه الاغ در کرمان، کاشمر، قاین و سبزوار در دفع ارواح شیطانی و بارش باران
مراسم «هل هله کوسه»؛ آیین بارانخواهی در فرهنگ عشایر بختیاری که به آن «کوسهگردانی» میگویند
به گزارش راز بقا اگرچه روایتهای مربوط به اَتو غالباً به صورت شفاهی باقی ماندهاند، اما تأثیر آنها در رفتارهای روزمره و تفکر فلسفی مردم منطقه آشکار است. در برخی روایتها آمده است که کودکان هنگام شنیدن صدای ناگهانی در شب میپرسیدند: «اَتو بود؟» یا هنگام دیدن پر سیاهی بر زمین میگفتند: «یکی در راهه». این عبارات نه از ترس، بلکه از احترام نسبت به مفهومی شکل گرفتهاند که درک مرگ را سادهتر و انسانیتر میسازد.
حتی گفته میشود برخی از هنرمندان محلی در آثار خود، چه بهصورت نقاشی، چه در موسیقی سنتی و چه در شعرهای محلی، اشارههایی غیرمستقیم به اَتو کردهاند. این نشان میدهد که این ایزد، با همهی سکوت و ناشناختگیاش، در دل زندگی مردم کرمانشاه حضور دارد و همانقدر که از مرگ میگوید، به معنا و درک زندگی نیز اشاره دارد.
اَتو، موجودی نیست که از او بترسند؛ بلکه واسطهای است که مردم با کمک نمادهایش، به ترس خود از مرگ معنا میدهند و با آن کنار میآیند.
به گزارش راز بقا در شرایطی که بسیاری از اسطورهها، آیینها و نمادهای بومی در اثر گسترش رسانههای مدرن و یکسانسازی فرهنگی در حال فراموشی هستند، باورهایی همچون اَتو، سرمایهای فرهنگی و هویتی برای مردم یک منطقه بهشمار میآید. زنده نگه داشتن این نام و مفهوم، نه تنها به غنای فرهنگی ما میافزاید، بلکه راهی است برای درک عمیقتر انسان، مرگ، و آنچه فراتر از زندگی روزمره میدانیم.
پژوهشگران حوزهی مردمشناسی و اسطورهشناسی میتوانند با بررسی دقیقتر باورهایی از این دست، زوایای پنهانتر فرهنگ ایرانی، بهویژه در مناطق مرزی و کوهستانی غرب کشور را روشنتر کنند.
به گزارش راز بقا اَتو، نه یک افسانهی ترسناک، که پلی میان گذشته و آینده، و پیوندی میان عالم محسوس و نامحسوس است؛ گنجینهای که شایستهی حفظ، مطالعه و روایت دوباره است.