












راز بقا: در دل کوهستانهای ساکت و اسرارآمیز استان ایلام، جایی دور از مسیرهای معمول گردشگری و در وسط کوه قلارنگ، گورستانی رهاشده وجود دارد که به باور مردم محلی، به کولیها یا همان لولیها تعلق دارد.
به گزارش راز بقا، این گورستان نه تنها از نظر تاریخی و مردمشناسی ارزشمند است، بلکه بهخاطر داستانها و باورهای محلی پیرامون آن، فضایی رازآلود و گاه وهمانگیز به خود گرفته است. در ادامه، نگاهی میاندازیم به پیشینه، ویژگیها و افسانههایی که این گورستان را به یکی از ناشناختهترین میراثهای فرهنگی ایران تبدیل کردهاند.
در تاریخ گذشتگان واقعیتهای عجیبی وجود دارد که بعضا پیگیری و پرداختن به آنها محققان را به نتایج جالبی میرساند؛ کوه قلارنگ در فاصله ۱۱ کیلومتری شمال ایلام واقع شده که ۲۴۷۳ متر ارتفاع دارد این در حالی است وسط این کوه گورستانی نهفته شده است.
در وسط کوه قلارنگ یک مکان راز آمیز وجود دارد که به «گورستان کولی» معروف است؛ قبرستانی خاموش و عجیب در شهرستان سیروان، روستای باستانی زنگوان که چشمها و ذهنها را کنجکاو کرده است که راز قبرستان ۲ نفره کولی چیست؟
این قبرستان با ۲ سنگ قبر متوسط، مکانی جالب و پر راز و رمز برای ماجراجویی کسانی است که به دنیای ماورالطبیعه علاقه دارند؛ سنگ قبرهای موجود در قلارنگ به گفته مردم آن منطقه هنگام غروب صداهایی از آنان شنیده میشود که همه را متحیر کرده است.
سنگقبرهای این گورستان اغلب فاقد نوشتهاند و برخی از آنها تنها با نمادهایی ساده مانند دایره، خطهای متقاطع یا نقش خورشید و ماه تزیین شدهاند. نبود کتیبه و تاریخ باعث شده که این گورستان عملاً خارج از تقویم رسمی تاریخ ایران باقی بماند.
بر اساس گفتههای محلی، این گورستان متعلق به جامعهای کولیتبار بوده که چند نسل پیش در این منطقه زندگی میکردهاند. کولیها، که معمولاً کوچنشین و بیقرارند، در برههای از زمان در کوهستانهای ایلام ساکن شده و پس از مدتی منطقه را ترک کردهاند، اما یادگارشان در این گورستان جا مانده است.
گردشگرانی که به این محل رفتهاند بر اسرارآمیز بودن این منطقه و این گورها تاکید کردهاند. یکی از اهالی روستای زنگوان که به کوه قلارنگ رفته درباره این گورستان گفت: برای تفریح و کوهنوردی به این منطقه سفر کردم که هنگام غروب در کنار قبرستان صدایی به گوش رسید که شبیه ناله و شیون بود؛ زیاد توجه نکردم و به راه خود ادامه دادم. به پشت سر که نگاه انداختم جیزی را ندیدم، تمام بدنم میلرزید، وحشت کرده بودم و باز همان صدای ترسناک در منطقه پیچید؛ چرا در این کوهستان فقط این دو نفر به تنهایی تدفین شدهاند؟ چرا از این قبرستان هیچ اثری ثبت نشده است؟
یکی دیگر از اهالی روستا گفت: گذشتگان گفتهاند که اینجا محل دفن دو کولی بوده است و ما نیز آن را قبر کولی مینامیم. این راز به گذشتگان برمیگردد و هیچ اطلاعات دقیقی از این قبر و این مردگان در دست نیست؛ من هر روز از این منطقه عبور میکنم، اما نمیدانم این قبرها نظاره گر کدام تاریخ و قرن هستند و چه چیزی را روایت میکنند.
یکی دیگر از گردشگران سیروانی که به این منطقه رفته گفت: گفتهاند که در آن زمان طایفه کولیها که کارشان ساخت قندان، قوری و چاقو بوده در آن محل اتراق کردهاند. چون حرفه آنها درست کردن وسایل چوبی بوده برای ساخت وسایل به چوب نیاز داشتند و با بالا رفتن از درختان به پایین سقوط کرده و در همان جا تدفین میشوند. صدای ناله و شیون طبق شنیدهها دال بر این است که آنها در آن زمان بایستی در طایفه و قبرستان منطقه خودشان تدفین میشدند.
برای مطالعه بیشتر بخوانید:
قبرستان جنها؛ ترسناکترین مکان ایران در چابهار که هیچ انسانی جرأت نزدیک شدن به آن را ندارد
روستای جنزده مهفام؛ مکانی ترسناک در کرمان که شبها صدای جیغ و خنده از آن به گوش میرسد!
با بررسی و تحقیقات مختلف از بزرگان و مردم این صداها نشان از سرگردانی این دو روح به خاطر بیتوجهی مردم منطقه به آنها بوده که بایستی گذشتگان موقع تدفین آنها را در طایفه و قبرستان محل خودشان تدفین میکردند نه در جایی که آنها رها شدهاند.
یکی از بزرگان این روستا میگوید: روایت صدای ناله و شیون کولیهایی که از دنیا رفتهاند را بارها از زبان بزرگان و گذشتگانمان شنیدهام. پدر بزرگم زمانی که من کودک بودم به من میگفت که این دو کولی که از درخت به پایین سقوط کرده و جان خود را از دست دادهاند فریاد سر میدهند و به رهگذران این را میخواهند بفهمانند که در طلب دنیا به آن چنگ نزنند.
این بزرگ روستا با بیان اینکه داستان زیبایی این کولیها را فقط در این حد به خاطر دارم که کولیها فریادی برای تنبیه و تلنگر به اهل دنیا میزنند تصریح کرد: پدر بزرگم میگفت کولیها از درخت زندگی بالا رفتند و وقتی با طمع درپی تجمیع مال و زندگی بودند از آن سقوط کردند و از دنیا رفتند.
این پیر طائفه معتقد بود درس زیبای این دو قبر آن است که باید هر فردی در زندگی بداند از کجا آمده در کجا هست و به کجا میرود؛ چرا که شیون این دو کولی سالیان سال است در پی فهماندن این موضوع به رهگذران هستند.
یکی از ویژگیهای عجیب این گورستان، سکوت عمیق و نبود اطلاعات ثبتشده دربارهی آن است. حتی سالمندان روستاهای اطراف نیز اطلاعات دقیقی از نامها و مناسک تدفین این افراد ندارند. برخی میگویند این کولیها خود را از جامعه جدا میکردند و حتی مراسمهای خاکسپاریشان نیز در خفا انجام میشده است.
این بینامی و ناشناختگی، باعث شکلگیری افسانههایی عجیب شده است. برخی از اهالی باور دارند که گورهای این قبرستان نفرینشدهاند و نباید کسی آنها را دستکاری کند. برخی دیگر، شبها نورهایی مبهم بر فراز گورستان دیدهاند و آن را نشانهی «روحهای سرگردان» دانستهاند.
با وجود اهمیت مردمنگارانهی این گورستان، هیچ تابلوی رسمی یا اقدامی برای مستندسازی آن از سوی نهادهای فرهنگی صورت نگرفته است. در حالی که گورستانهای بسیاری از اقلیتها - از زرتشتیان گرفته تا ارامنه - در ایران ثبت و حفاظت شدهاند، گورستان کولیهای ایلام همچنان در سایه مانده و در معرض نابودی تدریجی قرار دارد.