انسان نئاندرتال ایرانی چه شکلی بود، کجا زندگی میکرد و چه میخورد؟
راز بقا؛ موزه ملی ایران ابزار شکار نئاندرتالها (انسانهای اولیه) ایرانی را که در کاوشهای پارینه سنگی در دهههای اخیر به دست آمده، به نمایش گذاشته است.
به گزارش راز بقا؛ مجله علمی دانش روز، گزارشی از یافتههای اخیر درباره انسانهای اولیه در ایران و نحوه زندگی آنها را با عنوان "نئاندرتالهای ایرانی بیدار میشوند" به چاپ رسانده که جزئیات تازهای از زندگی این موجود را نشان میدهد.
بقایای انسان نئاندرتال در ایران، نخستین بار در پاییز سال ۱۳۲۸، توسط یک دیرینه شناس آمریکایی به نام کارلتون کوون، در غارهای بیستون کشف شد، اما تلاشهای اخیر پژوهشگران برای دست یابی به نحوه زندگی انسانهای اولیه به یافتههای تازهای از این جانداران در ایران انجامیده است.
به نوشته این مجله، ردپای نئاندرتالهای ایرانی که آخرین آنها تا سی هزار سال قبل در غارهای آهکی زاگرس سکونت داشتند، در کاوشهای اخیر در غارهای قلعه بزی در اصفهان، کشف شده که اسرار تازهای از زندگی آنها در فاصله بین ۵۰ تا ۴۰ هزار سال پیش با خود دارد.
سکونتگاه انسان نئاندرتال ایرانی
فریدون بیگلری مسئول بخش پارینه سنگی موزه ملی ایران، که دکترای این رشته را از دانشگاه بوردو فرانسه اخذ کرده، به مجله دانش روز گفته که دوره پارینهسنگی میانی در ایران و غرب آسیا همزمان با پراکنش انسان نئاندرتال در این مناطق است.
این دوره در فاصله بین ۲۵۰ تا ۲۰۰ هزار سال پیش، شروع و در حدود ۴۰ هزار سال پیش به پایان میرسد. این دوره با چندین دوره کوتاه گرم و دورههای یخچالی طولانی و سرد، مصادف است. با توجه به مطالعات انجام شده در ایران، متوسط دما در آخرین دوره یخچالی در البرز و زاگرس ۵ درجه پایینتر از متوسط دمای زمان حال بوده است.
قدیمیترین آزمایش سال یابی انجام شده در مکانهای پارینه سنگی ایران، مربوط به منطقه همیان، در شمال کوهدشت در لرستان است. این پناهگاه در سال ۱۳۴۸ توسط باستان شناس بریتانیایی چارلز مکبرنی، کاوش شد که در آن مجموعهای از بقایای جانوران شکار شده و دست ساختههای سنگی این دوره یافت شده است.
جدیدترین آثار نئاندرتالها در ایران بر اساس نتایج چند آزمایش سالیابی، در غرب زاگرس و همچنین در شهرستان مبارکه اصفهان، یافت شده است.
آقای بیگلری در کاوشهای اخیرش در غارهای قلعه بزی در استان اصفهان، به آثار دوره پارینه سنگی میانی برخورده که بیشترین تراکم مکانهای این دوره در غرب و جنوب زاگرس یافت شدهاست.
تصویر بازسازی شده نئاندرتال ایرانی در موزه بندرعباس؛ جدیدترین آثار نئاندرتالها در ایران در غرب زاگرس و همچنین در شهرستان مبارکه اصفهان، یافت شده است
بیشترین مکانهای کاوش شده در استان کرمانشاه و لرستان قرار دارند. در سایر نقاط ایران از جمله آذربایجان، قزوین، زنجان، ایلام، خوزستان، چهارمحال و بختیاری، اصفهان، فارس، هرمزگان، بوشهر، سیستان و بلوچستان، یزد، خراسان و گلستان نیز مکانهای زیادی شناسایی شدهاند که سکونتگاه نئاندرتالها بوده اند.
به گفته آقای بیگلری، شمار زیاد مکانهای این دوره که بین ارتفاع ۱۰ تا بیش از ۲۰۰۰ متری از سطح دریا واقع شده، نشانگر توان بالای انطباق نئاندرتال با محیطهای مختلف است.
به این ترتیب، نئاندرتالهای ایران در دوره طولانی حضور خود در ایران که احتمالاً نزدیک به یکصد هزار سال بهطول انجامیده، خود را با انواع شرایط زیست محیطی، از جمله زندگی در مناطق بیابانی و کم آب وفق دادهاند.
مطالعات دیرین اقلیم شناسی نشان میدهد که مرکز فلات ایران در این دوره اقلیم سرد و خشکی داشتهاست و برخلاف نظریات قدیمی، دارای دریاچههای متعدد و شرایط مطلوبی برای زیست نبودهاست.
کشف دستساختههای سنگیِ انسانهای ندرتال در حاشیه کویر در نزدیکیِ کاشان و نطنز نشان میدهد که گروههای شکارگر و گردآورنده خوراک دوره پارینه سنگی میانی، اردوگاههای موقت خود را در نزدیکی چشمهها برپا میکردند.
وجود چنین چشمههای دائمی در محیط نیمهبیابانی خشک و سرد این نواحی، باعث جلب گونههای مختلف جانوری و همچنین گروههای انسانی میشد که برای بقای خود به چنین منابع مهمی وابسته بودند.
از سوی دیگر، کشف دستساختههای سنگی این دوره، در مناطق مرتفع کوهستانی در آذربایجان و چهارمحال و بختیاری، نشان میدهد که در دورههایی که شرایط اقلیمی مساعدتر بوده، نئاندرتالها بهطور فصلی برای استفاده از منابع سنگ، بهمنظور ابزارسازی و همچنین شکار گلههایی، چون بزکوهی، به ارتفاعات بالاتر از دو هزارمتر نیز صعود میکردند.
شکل و شمایل انسان نئاندرتال ایرانی
به نوشته دانش روز، جمجمه نئاندرتالها در مقایسه با جمجمه انسان امروزی، بلند و دوکی شکل با سقفی کوتاه، پیشانی عقب رفته و کوتاه است که در جلو، به دو قوس برجسته ابرویی ختم میشود.
بینی آنها بزرگ و آرواره آنها فاقد برآمدگی چانه بود که باعث برجسته شدن کلی بخش میانی صورت میشده است.
در استخوانبندی تنه و اندام آنها نیز تفاوتهایی با انسان امروزی دیده میشود که خصوصا در شکل قفسه سینه و لگن آشکار است. نئاندرتالها در مقایسه با انسان امروزی، نسبتا کوتاه قد بودهاند و میانگین طول قامت آنها در مردان ۱۶۴ و در زنان ۱۵۵ سانتیمتر و میانگین وزن ۶۵ کیلوگرم در مردان و ۵۴ کیلوگرم در زنان بوده است.
بدن آنها از ساختاری قوی و عضلانی برخوردار بود. پاها و ساعد آنها در مقایسه با تنه کوتاه بود.
طبق نظر شماری از دیرین انسانشناسان، این ویژگیها حاصل انطباق دراز مدت با محیط سرد و خشک دوره یخبندان است که به نئاندرتالها قابلیت حفظ گرما در بدن و شانس بقای بیشتر در شرایط خشن و یخبندانی آن دوره را میداده است.
مطالعات جدید ژنتیکی نشان داده که نئاندرتالها و نسلهای اولیه انسانهای امروزی، در فاصله بین حدود ۸۰ تا ۵۰ هزار سال پیش آمیزش و پیوند داشتهاند که در نتیجه آن، بین یک تا چهار درصد ژن ندرتالها همچنان در انسانهای امروزی ساکن آسیا و اروپا دیده میشود.
از نکات جالب توجه دیگر که حاصل تحقیقات و پژوهشهای میدانی تازه در ایران است این که آثار استفاده نئاندرتالها از آتش، به شکل قطعات ذغال و لایههای خاکستر در چندین مکان کاوش شده مربوط به این دوره در غار کنجی، غار قلعه بزی و چند مکان دیگر یافت شده است.
به گفته فریدون بیگلری، در غرب زاگرس و در کردستان عراق نیز، آثار لایههای خاکستر در کاوشهای دوره پارینه سنگی میانی، در غار شانیدر یافت شدهاست.
کاوشهای اخیر در غار قلعه بزی در نزدیکی اصفهان، به شناسایی لایههای خاکستر و ذغال با ضخامت نزدیک به یک متر منجر شده که به گفته آقای بیگلری، نشاندهنده استفاده متوالی از اجاق در این مکان، توسط ندرتالها است.
مطالعه چند نمونه ذغال از این لایه، نشان میدهد که از چوب درخت پسته، بید و احتمالا سپیدار بهعنوان هیزم استفاده میشده است.
شکار و تغذیه
تنوع گونههای شناسایی شده شکارها توسط نئاندرتالها، نشان میدهد که آنها هم در محیطهای باز و هم در دشتهای استپی و هم در مناطق کوهستانی به شکار میپرداختند. به گفته آقای بیگلری، احتمالا شمار گونههایی مثل گوزن یا گاو وحشی در دورههای گرمتر افزایش مییافت و در دورههای سردتر، گلههای انطباق یافته با استپهای کمدرخت در دسترس شکارچیان بوده است.
مطالعات انجام شده بر روی مجموعههای استخوان جانوران دوره پارینهسنگی میانی در ایران، نشان میدهد که شکارگران آن عصر بیشتر به شکار علفخواران بزرگ و متوسط جثه مثل اسب و گورخر، گاو وحشی، بزکوهی، میش وحشی و آهو میپرداختند.
در مواردی نیز نشانههای یافت شده حاکی از تمرکز شکارگران بر یک گونه خاص، مثل گورخر یا بزکوهی است. یکی از این موارد جالب توجه، به گفته مدیر بخش پارینه سنگی موزه ملی ایران، غار قبه در شمال شهر کرمانشاه است که در سال ۱۳۳۹ توسط بروس هاو، باستانشناس آمریکایی کاوش شد.
در نتیجه این کاوش، بقایای سکونت پارینهسنگی میانی، شامل دستساختههای سنگی و استخوان حیوانات، یافت شده است.
مطالعه استخوانهای جانوری غار قبه نشان میدهد که استخوان بزکوهی و میش وحشی، بالاترین درصد را در مجموعه دارد. بازسازی و سرهم کردن قطعات تنه استخوانهای بلند، روشن ساخته که شمار بیشتر قطعات استخوان، مربوط به ران و بازو است که بیشترین حجم گوشت و مغز استخوان را دارد.
این موضوع نشاندهنده آن است که ساکنان غار قبه پس از شکار، قسمتهای پر گوشت لاشه را به درون غار حمل میکردند.
انسانهای نئاندرتال که نشانههای آنها در ایران یافت شده، اجساد مردگان خود را در کف غارها دفن میکردند که به دلیل محیط قلیایی داخل این غارها، اسکلت آنها حفظ شده و کمک شایانی به دیرینه شناسان در شناخت انسانهای اولیه و نحوه زیست آنها در ایران کرده است.
موسسه جغرافیایی ملی آمریکا بر اساس اسکلتهای یافت شده در کاوش غاز شانیدر کردستان، تصویر انسان نئاندرتال کشف شده در ایران را بازسازی و تصویرسازی کرده است.
نگار نادری پور هم به نوشته مجله دانش روز، تصویر نئاندرتال ایرانی را بازسازی کرده که در موزه بندرعباس به نمایش در آمده است.